چرا باید اهداف خود را مکتوب کنیم؟
استاد گرامی، جناب قربانیان مثال خوبی را در تاپیک دیگری زدند.
(12-12-2012 10:26 AM)jahanagahi نوشته شده توسط: [ -> ] توضیحی میدهم و امیدوارم عزیزان ادامه توضیح را خود بنویسند.
در این انجمن ماهها است عضو هستیم:
چه مطلبی را یاد گرفتیم؟
چه مطلبی را یاد دادیم؟
اکنون می نویسم : هیچی.
چرا هیچی؟
چون چیزی یادم نمانده.
حالا اگر دفترچه ای داشتیم و بر رویش می نوشتیم : دفترچه موفقیت و روزانه یاد داده و یاد گرفته ها را بطور خلاصه می نوشتیم در موقع جواب دادن به سئوال دفترچه را باز میکردیم و عالی توضیح می دادیم.
[b]هدف هم به همین صورت است.
ونتیجه را این چنین نوشتند:
(12-13-2012 12:37 AM)jahanagahi نوشته شده توسط: [ -> ]هدف : رسیدن به اهداف
ابزار: یک دفترچه با نام دفترچه موفقیت
به عکس زیر دقت کنید. به نظرتون این خانم کوچولو چرا کارهاشو تو دفترش یادداشت کرده؟
این خانم کوچولو نوشته چون می خواد متمرکز بشه رو کارش. باید بدونه چیکارا داره تا قبل اینکه بره تو پارکینگ با همسایه ها خاله بازی کنه یا دوچرخه سواری، تکالیفشو انجام داده باشه. و برای اجازه گرفتن از پدر و مادرش این دفتر رو نشون میده و بهشون میگه ک به اهداف داخل دفترچه رسیده و حالا میتونه بره تفریح کنه!
چ ربطی ب ما داره؟ ما ک ی خانم کوچولو یا آقا کوچولو نیستیم؟ دقیقا. درسته لازم نیست شما به کسی دفترچه خودتون رو نشون بدید. اما! ب خودتون باید نشون بدید. اگر در دراز مدت به هیچ یک از اهدافتون نرسید این شمارو ناامید و مایوس می کنه و به شما تلقین می کنه ک توانایی ندارید! اما با دیدن اهدافی ک بهش رسیدین انرژی مضاعف می گیرید. حتی برای کارهای روزانه هم همینطور. اگر ننوشته باشید در جایی و هزاران هزار کار هم کرده باشید در آخر شب قادر ب شمردن بیش از ۵ تا ۱۰ فعالیت نیستید! و احساس یاس و ناامیدی می کنید! میگویید: " ۲۴ ساعت گذشت! ۱ روز از عمرم تمام شد! برای چ؟ چکار کردم؟ هیچ! همین ۲ کار!؟ " در صورتی ک اگر در دفتری بنویسید با خط زدن هر کاری ک انجام می دهید یک انرژی مضاعف می گیرید. علاوه بر اینکه آخر شب قبل از خواب یک رضایت نسبی به خود دارید (و البته اگر ناراضی هستید علت را می دانید) می توانید برای فردای خود برنامه ریزی بهتری انجام دهید تا فعالیت های بیشتری را ب انجام رسانید!
خب؛ چرا مکتوب کنیم؟
مهمترین مسئله ب نظر من اینه ک وقتی یک نفر اهدافش رو می نویسه، نسبت ب اون ها احساس
تعهد پیدا می کنه.
مثالی از چارسوق خودمان عرض می کنم. بنده به همراه ۳ نفر شریک دیگر ۱۰۰٪ موافق راه اندازی شرکت چارسوق بودیم. با تمام مواردی ک در ذهنمان بود. بعد از ۳ هفته یک روز ب خودم آمدم دیدم هنوز در پله 0 هستیم! خیلی فکر کردم و تمام جلسات و مکالمات تلفنی و اینترنتی رو مورد بررسی قرار دادم! انرژی زیادی صرف شده بود. پول بنزین و موبایل هم قابل حساب بود. پس چرا!؟ چون فقط حرف بود! چیزی مکتوب نبود. تعهدی نبود.
در راه برگشت به تهران، منصرف شدم. برگشتم و برای بعد از ظهر جلسه ای ست کردم. همه را جمع کردم. گفتم: " چون چیزی مکتوب نیست، تعهدی نیست! و چون تعهدی نیست، پیشرفتی در کار نیست! " همه موافق بودند! مکتوب کردیم. وظایف را مکتوب کردیم و اهداف را مکتوب کردیم. بعد از آن جلسه کار ها با سرعت چندین برابر انجام شد چون
تعهد ایجاد شد!
هر گاه كه سر يك دو راهي قرار بگيريد از قبل تصميم خود را گرفته ايد چون شما از خود مي پرسيد كدام راه براي رسيدن به هدف مناسب تر است؟ اين دوراهي ها هر روز هر هفته و هر ماه در برابر ما سبز مي شوند و اگر راه ما مشخص نباشد، سبب افزايش فشار و تنش و در نهايت خستگي مي شوند.
هنگامی ک شما اهدافتان را می نویسید به موارد زیر دست می یابید:
۱- اهداف از آرزو (Dream) تبديل به Vision ميشود و در ذهن ما تثبيت ميگردد.
به قول استاد بهداد عزیز،
Vision یعنی تجسم آینده در زمان حال
۲- با نوشتن اهداف ، قدرت تغيير و به روز كردن اهداف در ذهن ما به وجود مي آيد و ما ميتوانيم اهداف بهتر و قوی تری را جايگزين اهداف قبلی کنيم.
۳- پس از نوشتن اهداف ، انسان نسبت به آنها
تعهد پيدا ميكند. بدينگونه كه با نوشتن اهداف و تعيين جزئيات آنها و تكرار آنها در ذهن ، ايمان به آن اهداف در ذهن ما به وجود آمده و با ايمان آوردن به اهداف خود در ما نيروي دروني و انگيزه جهت رسيدن به آن ايجاد ميشود.
۴- نوشتن اهداف به زندگي جهت مي دهند. انسان بی هدف هر ثانیه به یک سو می رود. با هر بادی به سمتی می رود. در نهایت با گذر سالها می بیند که به چیزی نرسیده و فقط به این سو و آن سو می رفته است!
۵- با نوشتن اهداف، افراد قابليت زمان بندي پيدا مي كند. یعنی می توانند برای رسیدن به اهداف زمان بندی کرده و فعالیت های خود را بر اساس دستیابی به زمان بندی اهداف انجام دهند. هنگامی ک اهداف مکتوب نیست شما تعهدی برای رسیدن به هدف در زمان خاص ندارید.
۶- با نوشتن اهداف شخص می تواند هزينه رسيدن به آنها را ميتوان تخمين بزند. برای رسیدن به هدفی که ۱ ماه دیگر فرصت دارید،قطعا هزینه مالی و فعالیت کاری (هزینه معنوی) بیشتری لازم است.
۷- با نوشتن اهداف می توان به موانع احتمالي بر سر راه دستیابی به اهداف پی بردو قبل از رویارویی با مشکلات در صدد راه های برطرف کردن آن ها برآمد.
۸- Path یا مسیر در زندگی انسان بسیار اهمیت دارد. قبلا هم اشاره ای ب سریال Flash Forward کردم. در این سریال می بینید در یکی از قسمت ها فردی مسیر های رسیدن به اتفاقات آینده را می کشد. مسیر ها (Path) متفاوت است اما نتیجه یکی است. همیشه در همه عرصه های زندگی انتخاب بهترين مسير براي رسيدن به هدف مهم است. با نوشتن اهداف می توان به شناسایی بهترین مسیر برای دستیابی اهداف پرداخت.
۹- افراد با نوشتن اهدافشان می توانند نيرو و انگيزه دروني بسيار قوي و با شدت زیادی را در جهت حركت به سمت اهداف در خودشان ايجاد کنند.
همانطور ک قبلا هم گفتیم تعیین اهداف بر اساس تعدادی روال باید انجام پذیرد. از همین روال ها در نوشتن اهداف هم استفاده می کنیم. ازجمله این روش ها می توان به موارد ذیل اشاره کرد:
- اهداف را می بایست با بيشترين جزئيات و مشخصات نگاشت. مثال در پست های قبل گفته شده است.
- اهداف را می بایست به دو دسته تقسیم کرد. تعيين اهداف به صورت كوتاه مدت و بلند مدت. همانطور ک قبلا هم گفته شد با انجام اين كار، هنگام رسيدن به نتیجه و دستیابی به اهداف كوتاه مدت، احساس شعف به فرد دست می دهد و به این نتیجه می رسد که مسير طي شده درست است و این امر انگيزه و انرژي لازم جهت ادامه راه برای دستیابی به سایر اهداف کوتاه مدت و الاالخصوص اهداف بلند مدت را افزايش می دهد.
- قانون ۵۰-۵۰ را در نوشتن اهداف رعايت کنید. اهداف را نه آنقدر كوچك و بي ارزش در نظر بگیرید که انگیزه ای برای دستیابی به آن نداشته باشید و نه آنقدر بزرگ و دست نيافتني که مطمئن باشید به آن نمیرسید. (با دیوار ذهنی اشتباه نشود. اهداف کم کم بعد از دستیابی به اهداف دستیافتنی تر می تواند بزرگ و بزرگ تر شود.)
- همیشه سعي كنيد دیگران را هم در اهداف خود سهیم کنید. به عنوان مثال به همسرتان قول خرید منزل با مشخصات خاصی را تا زمان خاصی بدهید. می گویند اديسون قبل از هر اختراع، قول آن را در يك زمان مشخص به مردم مي داد.
- یکی از مهمترین نکات در مکتوب کردنن اهداف این است که به هنگام نوشتن اهداف می بایست تنها و تنها (فقط و فقط) بر روي آنها متمرکز بود و فوكوس كرد و باید از پرداختن به مسائل غير مرتبط با اهداف دوری کزد
به قول دوستی:
"تواناييهاي يك فرد بي هدف همچون قدرت بمب اتم در دست يك كودك بي اطلاع ميباشد"
نتیجه!؟
چرا بايد اهداف را مشخص كرد؟ " چون شما را روي مقصد متمركز نگه مي دارد. "
بعد از این همه صحبت حالا چ کنیم؟
دفتری بگیرید و شروع کنید! بله همین الآن شروع کنید! اهدافتان را بنویسید!
پ.ن: در پست بعد وارد مبحث دوم می شویم. مبحث بعدی
" تفاوت تفکرات یک کار آفرین با من نوعی " است. امیدوارم مباحث مفید بوده باشه و انگیزه پیگیر بودن مطالب رو ب شما بده :-)
پ.ن۲: برای اینکه این مطالب فایده ای داشته باشد از خوندن صرف دوری کنید. شروع کنید. به توصیه های گفته شده عمل کنید و بنویسید. با هم نتیجه شگرف آن را خواهیم دید :-)