سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران

نسخه کامل: لطیفه ها
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه ها: 1 2 3
پشۀ عزیز! باسلام
>>لطفاً حداقل جایی رو نیش بزن که خاروندنش آسون باشه!
>>آخه روی بند انگشت جای نیش زدنه؟
>>تازه پوستشم که کلفت تر از ساعد و ایناس، واسه خودتم سخت تره که
حداقل انتظاری که از بانک دارم اینه که
با لحنی ملایم تر موجودی حسابم در تلفنبانک رو صفر اعلام کنه
امـــــتحانات از آنچـــه که در برنامه ی امتحـــانی میبینید
به شمــــــــــــــــــا نزدیک ترند ..!!
یه بار رفتم باشگاه بدنسازی اسم نوشتم.
مربیه همون روز اول بهم یه رژیم داد درح...د شعب ابی‌طالب!!!
صبح باس یه خرما لیس می‌زدم؛
اون‌وخت شب به همون خرمای صبح خیره می‌شدم!!!
سه روز رفتم بعدش به این نتیجه رسیدم آدم باس معرفت داشته باشه، نه هیکل!!!
تقدرت بوگاتی ۱۰۰۱ اسب بخاره ...
قدرت پراید ۶۳ الاغ بی‌ بخار...
ولي به كوری چشم دشمن ...
داريم قيمتش رو ميرسونيم به بوگاتی...!!
و از اين بابت از واردات بوگاتی بی نياز ميشيم و خودكفا ...
يه همچين صنعت خودروسازی داريم ما...
من متوجه شدم تازگیا به لطف کیبورد یه زبان جدید یاد گرفتم !
مثلا میدونم : “سشمشئ ناخذه” میشه سلام خوبی ؟
“خن” میشه اوکی !
“ذغث” میشه بای !
:| :| :| :| :|
موز خریدم، شد دونه ای 700تومن!
اگه وزن پوستش رو ضربدر 700تومن کنیم و تقسیم بر وزن کل موز کنیم، قیمت پوستش میشه 275 تومن!.
.
.
.
.
.
.
باید پوستش رو هم خورد...
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ...
یکی از فانتزیام اینه روز آخر ترم که نشستـم سر کلاس
استاد موقعی که داره حضور غیاب میکنه
اسمِ منو بخونه بعد با صدای پر از درد و خسته بگم: “حاضر”
بعد استاد بگه آقا شما 10 جلسه غیبت داشتی
حذفی این درس و ایشاا… ترم بعد،
بعد بلند شم و استاد و نگاه کنم همینجوری که کلاس رفته تو سکوت
آروم آروم برم سمت استاد …
بعد که رسیدم جلوی استاد بگم:
ببین! منو از حذف کردن میترسونی ؟
بعد محکم بکوبم رو میز داد بزنم دِ لعنتی حرف بزن…
منو از حذف کردن میترسونی ؟
بعد بچه ها میان جدام کنن منو از استاد دور کنن
همینجوری که دارم از کلاس میرم بیرون داد میزنم :
برو از خدا بترس …
من چیزی واسه از دست دادن ندارم …
من زندگیم و باختم لعنتی …
بعد همینطوری که همه کپ کردن یه کلّه محکم میکوبم به در
بعدش در خورد میشه بعد من خـــونی و مـــالـی از کلاس میرم بیرون
بعد اصغر فرهادی میگه کــــات … آفرین پسر آفرین
بعد میـــاد جلو صورتم و میبوسه من میگم مخلصیم عمو اصغر…
کاری بود که بر میومد دیگه همه تشویق ســـوت اصن یه حــالی Smile)
ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻓﺎﻧﺘﺰﯾﺎﻡ ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ...
وقتی می خوام از خیابون رد بشم یه پیرزنه بهم بگه دخترم میشه منو هم از خیابون رد کنی؟
منم بگم بله چرا نشه؟
و بعد با مهربونی دستشو بگیرم و از خیابون ردش کنم و اونم بگه چقدر تو مهربونی هیچکی با من مهربون نبوده و من الان هیچکیو ندارم،
بعد جوگیر بشه و تمام دار و ندارشو به نام من بزنه
منم برم باهاش خونه و ماشین بخرم...
ها چیه؟
فکر کردی می رم تو افق محومیشم؟
نه جونم با این وضع افق نمی رم Smile))
یه قانون کلی هست که می گه
"به هر چیزی که فکر کنی همون اتفاق می افته!"
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.بعد این قانون یه استثناء کوچیک هم داره!
در مورد چیزای خوب کارکرد نداره..!!
صفحه ها: 1 2 3
لینک مرجع