07-15-2011, 08:42 PM
07-16-2011, 08:12 AM
بعضی هاشون هم خیلی وقتشون هم میذارن برای خرید کردن
07-16-2011, 10:24 AM
فکر میکنم بیشتر به ماجراجویی علاقه دارند
07-18-2011, 11:17 AM
میلیاردر داریم تا میلیاردر ، نکته اول : سالم زندگی میکنند !
حالا ممکنه این سالم زندگی کردن سبزی خوار بودن باشه یا رفتن به انواع چشمه های اب گرم یا استفاده از دکتر مخصوص .
یکی از سرگرمی های میلیاردر های واقعی کمک کردنه ، حالا فرق نداره مسلمون باشه یا کافر !
من دیدم شخصی رو که هزار تا کار میکنه ولی وقتش که شد ، حاضره تا قرون اخر سرمایش رو هم بده .
به نظر من این مهمترین ویژگی یک فرد ثروتمنده .
و اما تجار ، من عاشق تاجر شدنم ، مخصوصا با یه کلاه پشمی و یه کت بلند و یه عصای باحال قدیمی .
تجار به نظرم باید چهار تا ویژگی داشته باشن :
1. خونه ای به سبک کلاسیک تو بهترین منطقه
2.ماشینی در کلاس خودر های D یا F مثل ازرا ، کمری ، ماکسیما ، اپیروس ، رنو لیتیود ، جنسیس ، لگسوز ES بنز ای کلاس ،بی ام و سری 5 ، بی ام و سری 7 گل سر سبدشون بنز اس کلاس . این ها بهترین و مناسب ترین خودرو های یک تاجر هستند . اگه یه تاجر کمری 56 میلیونی رو بزاره بره پورشه 280 میلیونی بخره ، لقب تاجری که روشه لکه دار میشه ! در این مورد تحقیق کردم مطمئن باشید . البته داشتن دو تا ماشین یه سه تا ماشین مشکلی نیست ولی تاثی یکی از ماشین های بالا رو افراد تو تجارت بیشتره تا بقیه ماشین ها .
3. خیر باشه ، مدرسه بسازه ، کتاب چاپ کنه و سعی کنه ثروتش رو در راه توسعه ی علم خرج کنه . نترسه از این کار و فکر نکنه پول دور ریخته .
4. نماز اول وقت رو ول نکنه ، نمیگم بره مسجد یا بقول معروف بشه شیخ فلانی . خودمم اصلا و به هیچ عنوان ادم مذهبی ای نیستم . انسان یک ویژگی داره و اونم اینه که باید یه تکیه گاه داشته باشه ! توکل به خدا میتونه بهترین تکیه گاه باشه ، مخصوصا تو اوج موفقیت . وقتی میخوای ریسک کنی اگه دلت رو بزنی به دریا و با یاد خدا اون کار رو انجام بدی و درست هم انجام بدی علاوه بر اینکه درصد موفقیتت بالا میره ، از اضطراب قبل از انجام کارت به شدت کاسته میشه . البته نکته انحرافی داره و اونم اینه که یاد خدا فقط و فقط ارامش دهنده است . نه اینکه فردا کنکوره هیچی نخوندی بگی خدا باهام یا خدا ما که رفتیم و منتظر نفر اول شدنیم ! اگه تو پروژه شکست خوردی یه جا کار خودت میلنگه ، تقصیر خدا و قسمت ننداز .
حالا ممکنه این سالم زندگی کردن سبزی خوار بودن باشه یا رفتن به انواع چشمه های اب گرم یا استفاده از دکتر مخصوص .
یکی از سرگرمی های میلیاردر های واقعی کمک کردنه ، حالا فرق نداره مسلمون باشه یا کافر !
من دیدم شخصی رو که هزار تا کار میکنه ولی وقتش که شد ، حاضره تا قرون اخر سرمایش رو هم بده .
به نظر من این مهمترین ویژگی یک فرد ثروتمنده .
و اما تجار ، من عاشق تاجر شدنم ، مخصوصا با یه کلاه پشمی و یه کت بلند و یه عصای باحال قدیمی .
تجار به نظرم باید چهار تا ویژگی داشته باشن :
1. خونه ای به سبک کلاسیک تو بهترین منطقه
2.ماشینی در کلاس خودر های D یا F مثل ازرا ، کمری ، ماکسیما ، اپیروس ، رنو لیتیود ، جنسیس ، لگسوز ES بنز ای کلاس ،بی ام و سری 5 ، بی ام و سری 7 گل سر سبدشون بنز اس کلاس . این ها بهترین و مناسب ترین خودرو های یک تاجر هستند . اگه یه تاجر کمری 56 میلیونی رو بزاره بره پورشه 280 میلیونی بخره ، لقب تاجری که روشه لکه دار میشه ! در این مورد تحقیق کردم مطمئن باشید . البته داشتن دو تا ماشین یه سه تا ماشین مشکلی نیست ولی تاثی یکی از ماشین های بالا رو افراد تو تجارت بیشتره تا بقیه ماشین ها .
3. خیر باشه ، مدرسه بسازه ، کتاب چاپ کنه و سعی کنه ثروتش رو در راه توسعه ی علم خرج کنه . نترسه از این کار و فکر نکنه پول دور ریخته .
4. نماز اول وقت رو ول نکنه ، نمیگم بره مسجد یا بقول معروف بشه شیخ فلانی . خودمم اصلا و به هیچ عنوان ادم مذهبی ای نیستم . انسان یک ویژگی داره و اونم اینه که باید یه تکیه گاه داشته باشه ! توکل به خدا میتونه بهترین تکیه گاه باشه ، مخصوصا تو اوج موفقیت . وقتی میخوای ریسک کنی اگه دلت رو بزنی به دریا و با یاد خدا اون کار رو انجام بدی و درست هم انجام بدی علاوه بر اینکه درصد موفقیتت بالا میره ، از اضطراب قبل از انجام کارت به شدت کاسته میشه . البته نکته انحرافی داره و اونم اینه که یاد خدا فقط و فقط ارامش دهنده است . نه اینکه فردا کنکوره هیچی نخوندی بگی خدا باهام یا خدا ما که رفتیم و منتظر نفر اول شدنیم ! اگه تو پروژه شکست خوردی یه جا کار خودت میلنگه ، تقصیر خدا و قسمت ننداز .
07-19-2011, 12:14 AM
(07-18-2011 11:17 AM)3ObHaN نوشته شده توسط: [ -> ]4. نماز اول وقت رو ول نکنه ، نمیگم بره مسجد یا بقول معروف بشه شیخ فلانی . خودمم اصلا و به هیچ عنوان ادم مذهبی ای نیستم . انسان یک ویژگی داره و اونم اینه که باید یه تکیه گاه داشته باشه ! توکل به خدا میتونه بهترین تکیه گاه باشه ، مخصوصا تو اوج موفقیت . وقتی میخوای ریسک کنی اگه دلت رو بزنی به دریا و با یاد خدا اون کار رو انجام بدی و درست هم انجام بدی علاوه بر اینکه درصد موفقیتت بالا میره ، از اضطراب قبل از انجام کارت به شدت کاسته میشه . البته نکته انحرافی داره و اونم اینه که یاد خدا فقط و فقط ارامش دهنده است . نه اینکه فردا کنکوره هیچی نخوندی بگی خدا باهام یا خدا ما که رفتیم و منتظر نفر اول شدنیم ! اگه تو پروژه شکست خوردی یه جا کار خودت میلنگه ، تقصیر خدا و قسمت ننداز .
سبحان جان خوشحالم که بحث به اینجا کشید.خیلی وقت بود میخواستم در این مورد صحبت کنم اما نگران بودم که متهم به چیزهای دیگر شوم!
با هر اعتقادی هستید بدور از عقاید سیاسی نماز خواندن و یادخدا را فراموش نکنید.
یاد خدا چنان آرامش و اعتماد بنفسی به انسان میدهد که قابل مقایسه با چیزی نیست.
این تجربه بود فقط همین!
امتحان آن هم ضرر ندارد.
07-19-2011, 12:27 AM
بله من هم در ابتدای شروع کارم فقط از خداوند کمک خواستم و کارم را باتلاش شروع کردم خداوند کسانی را درمقابلم قرار داد که باورم نمیشد که من بتوانم با این افراد ارتباط برقرار کنم.
ما باید مصمم باشیم و برای رسیدن به هدفمان تلاش کنیم.
ما باید مصمم باشیم و برای رسیدن به هدفمان تلاش کنیم.
07-19-2011, 12:31 AM
ممنونم از نظرتون جناب اقای کاظمی
هر انسانی به یک تکیه گاه نیاز داره ، مثلا همسر ادم ، میتونه بهترین تکیه گاه باشه یا مادر ادم و یا حتی چیز های خیلی ریز مثل دفترچه خاطرات ! ولی مثلا همسر ادم همیشه پیش ادم نیست ، تو اکثر ماموریت های کاری ، برای افراد مجرد و یا خدایی نکرده زبونم لال یه وقت اتفاقی برای همسر ادم می افته ادم تکیه گاهش رو از دست میده ، اما خدا میتونه تکیه گاه همیشگی ما باشه ، همیشه و همجا هست و به قول اقای کاظمی یاد خدا چنان ارامش و اعتماد بنفسی به ادم میدهد که قابل مقایسه با چیزی نیست .
امتحانشم کاملا بی ضرره .
هر انسانی به یک تکیه گاه نیاز داره ، مثلا همسر ادم ، میتونه بهترین تکیه گاه باشه یا مادر ادم و یا حتی چیز های خیلی ریز مثل دفترچه خاطرات ! ولی مثلا همسر ادم همیشه پیش ادم نیست ، تو اکثر ماموریت های کاری ، برای افراد مجرد و یا خدایی نکرده زبونم لال یه وقت اتفاقی برای همسر ادم می افته ادم تکیه گاهش رو از دست میده ، اما خدا میتونه تکیه گاه همیشگی ما باشه ، همیشه و همجا هست و به قول اقای کاظمی یاد خدا چنان ارامش و اعتماد بنفسی به ادم میدهد که قابل مقایسه با چیزی نیست .
امتحانشم کاملا بی ضرره .
07-29-2011, 12:57 AM
در دانشگاه استنفورد، استاد در حال شرح دادن مفهوم بازاريابي به دانشجويان خود بود (شما هم بخونيد حتما مفاهيم رو به خوبي درک مي کنيد حتي اگر هيچي درباره اقتصاد نمي دونيد!!)
------------------------------
شما در يک مهماني ، يک دختر بسيار زيبا رو مي بينين و ازش خوشتون مياد ،
بلافاصله ميرين پيشش و مي گين : "من پسر ثروتمندي هستم ، با من ازدواج کن" ، به اين ميگن بازاريابي مستقيم
------------------------------
شما در يک مهماني به همراه دوستانتون ، يک دختر بسيار زيبا رو مي بينين و ازش خوشتون مياد ، بلافاصله يکي از دوستاتون ميره پيش دختره ،به شما اشاره مي کنه و مي گه : " اون پسر ثروتمنديه ، باهاش ازدواج کن" ، به اين مي گن تبليغات
------------------------------
شما در يک مهماني ، يک دختر بسيار زيبا رو مي بينين و ازش خوشتون مياد ،
بلافاصله ميرين پيشش و شماره تلفنش رو مي گيرين ، فردا باهاش تماس مي گيرين و مي گين : "من پسر ثروتمندي هستم ، با من ازدواج کن" ، به اين ميگن بازاريابي تلفني
------------------------------
شما در يک مهماني ، يک دختر بسيار زيبا رو مي بينين و ازش خوشتون مياد ،
بلافاصله کراواتتون رو مرتب مي کنين و ميرين پيشش ، اون رو به يک نوشيدني دعوت مي کنيين ، وقتي کيفش مي افته براش از روي زمين بلند مي کنين ، در آخر هم براش درب ماشين رو باز مي کنين و اون رو به يک سواري کوتاه دعوت مي کنين و ميگين : " در هر حال ،من پسر ثروتمندي هستم ، با من ازدواج مي کني؟" ، به اين ميگن روابط عمومي
------------------------------
شما در يک مهماني ، يک دختر بسيار زيبا رو مي بينين که داره به سمت شما مياد و ميگه : "شما پسر ثروتمندي هستي ، با من ازدواج مي کني؟" ، به اين مي گن شناسايي علامت تجاري شما توسط مشتري
------------------------------
شما در يک مهماني ، يک دختر بسيار زيبا رو مي بينين و ازش خوشتون مياد ،
بلافاصله ميرين پيشش و مي گين : "من پسر ثروتمندي هستم ، با من ازدواج کن" ، بلافاصله اون هم يک سيلي جانانه نثار شما مي کنه ، به اين ميگن پس زدگي توسط مشتري
------------------------------
شما در يک مهماني ، يک دختر بسيار زيبا رو مي بينين و ازش خوشتون مياد ،
بلافاصله ميرين پيشش و مي گين : "من پسر ثروتمندي هستم ، با من ازدواج کن" و اون بلافاصله شما رو به همسرش معرفي مي کنه ، به اين مي گن شکاف بين عرضه و تقاضا
------------------------------
شما در يک مهماني ، يک دختر بسيار زيبا رو مي بينين و ازش خوشتون مياد ، ولي قبل از اين که حرفي بزنين ، شخص ديگه اي پيدا مي شه و به دختره ميگه : "من پسر ثروتمندي هستم ، با من ازدواج کن" به اين ميگن از بين رفتن سهم توسط رقبا
------------------------------
شما در يک مهماني ، يک دختر بسيار زيبا رو مي بينين و ازش خوشتون مياد ، ولي قبل از اين که بگين : "من پسر ثروتمندي هستم ، با من ازدواج کن" ، همسرتون پيداش ميشه ، به اين ميگن منع ورود به بازار
------------------------------
شما در يک مهماني ، يک دختر بسيار زيبا رو مي بينين و ازش خوشتون مياد ،
بلافاصله ميرين پيشش و مي گين : "من پسر ثروتمندي هستم ، با من ازدواج کن" ، به اين ميگن بازاريابي مستقيم
------------------------------
شما در يک مهماني به همراه دوستانتون ، يک دختر بسيار زيبا رو مي بينين و ازش خوشتون مياد ، بلافاصله يکي از دوستاتون ميره پيش دختره ،به شما اشاره مي کنه و مي گه : " اون پسر ثروتمنديه ، باهاش ازدواج کن" ، به اين مي گن تبليغات
------------------------------
شما در يک مهماني ، يک دختر بسيار زيبا رو مي بينين و ازش خوشتون مياد ،
بلافاصله ميرين پيشش و شماره تلفنش رو مي گيرين ، فردا باهاش تماس مي گيرين و مي گين : "من پسر ثروتمندي هستم ، با من ازدواج کن" ، به اين ميگن بازاريابي تلفني
------------------------------
شما در يک مهماني ، يک دختر بسيار زيبا رو مي بينين و ازش خوشتون مياد ،
بلافاصله کراواتتون رو مرتب مي کنين و ميرين پيشش ، اون رو به يک نوشيدني دعوت مي کنيين ، وقتي کيفش مي افته براش از روي زمين بلند مي کنين ، در آخر هم براش درب ماشين رو باز مي کنين و اون رو به يک سواري کوتاه دعوت مي کنين و ميگين : " در هر حال ،من پسر ثروتمندي هستم ، با من ازدواج مي کني؟" ، به اين ميگن روابط عمومي
------------------------------
شما در يک مهماني ، يک دختر بسيار زيبا رو مي بينين که داره به سمت شما مياد و ميگه : "شما پسر ثروتمندي هستي ، با من ازدواج مي کني؟" ، به اين مي گن شناسايي علامت تجاري شما توسط مشتري
------------------------------
شما در يک مهماني ، يک دختر بسيار زيبا رو مي بينين و ازش خوشتون مياد ،
بلافاصله ميرين پيشش و مي گين : "من پسر ثروتمندي هستم ، با من ازدواج کن" ، بلافاصله اون هم يک سيلي جانانه نثار شما مي کنه ، به اين ميگن پس زدگي توسط مشتري
------------------------------
شما در يک مهماني ، يک دختر بسيار زيبا رو مي بينين و ازش خوشتون مياد ،
بلافاصله ميرين پيشش و مي گين : "من پسر ثروتمندي هستم ، با من ازدواج کن" و اون بلافاصله شما رو به همسرش معرفي مي کنه ، به اين مي گن شکاف بين عرضه و تقاضا
------------------------------
شما در يک مهماني ، يک دختر بسيار زيبا رو مي بينين و ازش خوشتون مياد ، ولي قبل از اين که حرفي بزنين ، شخص ديگه اي پيدا مي شه و به دختره ميگه : "من پسر ثروتمندي هستم ، با من ازدواج کن" به اين ميگن از بين رفتن سهم توسط رقبا
------------------------------
شما در يک مهماني ، يک دختر بسيار زيبا رو مي بينين و ازش خوشتون مياد ، ولي قبل از اين که بگين : "من پسر ثروتمندي هستم ، با من ازدواج کن" ، همسرتون پيداش ميشه ، به اين ميگن منع ورود به بازار
07-29-2011, 01:28 AM
مریم خانم ممنونم از ارسال خوبتون برام خیلی جالب بود
ولی هیچی به بازاریابی مستقیم نمی رسه و از همه بدتر هم منع ورود به بازار هستش




ولی هیچی به بازاریابی مستقیم نمی رسه و از همه بدتر هم منع ورود به بازار هستش





07-29-2011, 11:21 AM

واقعا لذت بردم عالی بود خیلی عالی.موفقتر باشی.