(09-27-2012 08:54 PM)nami نوشته شده توسط: [ -> ]با سلام و سپاس
فرض کنید تنها در جنگلی هستید و ناگهان گرگی به سمت شما حمله می کند و شما یک راه در پیش دارید عبور از رودخانه هولناک.چه می کنید؟
ادم عاقل می داند که ایستادن یعنی مرگ صد درصد چون گرگ بدون شک کشنده است پس باید دل به دریا زد .
شما محکوم به فعالیت هستید اینقدر وسواس به خرج ندهید و در یکجا ننشینید شروع کنید از چه می ترسید ؟ ترس از ایستادن باید داشته باشید
خوب دقت نکردی.تویه جنگل درخت هست.میشه ازش رفت بالا.
تویه جنگل میشه با یه تیکه چوب با گرگ جنگید.
کوله پشتی رو دیدی؟اون تفنگ دو لول توش رو استفاده کن.
جلوی راه گرگه یه چاله است و گشنه اش هستش و چاله رو نمیبینه.
اون شکارچیه که اون ور نشسته و منتظر گرگه هستش چی؟
میدونی یه گروه دنبال اون فرمول تویه کیف هستند؟وقتی گرگ پرشی میزنه برای شکار، اون گروه هم شلکیک میکنن تا بعدا کسی باشه براشون اون فرمول رو توضیح بده.
یه سوال:تنها راه حل عبور از رودخونه هولناک هستش، دریا رو از کجا آوردی؟(نگو اصطلاح هستش، چون اونجوری مشخص نمیشه راه حل مورد نظرت چیه)
(09-27-2012 08:54 PM)nami نوشته شده توسط: [ -> ] (08-31-2012 05:44 PM)arak_2008 نوشته شده توسط: [ -> ]سلام دوستان
نمیدونم برای شما هم پیش اومده یا نه که بخواهید ایده یا کاری را انجام دهید اما شهامت اجرایش را نداشته باشی و فقط به عنوان ایده توی ذهنت باقی بمونه در واقع میخوام بدونم وقتی تصمیمی گفتید چطوری آن را اجرا میکنید تا به موفقیت برسید.
با سلام و سپاس
فرض کنید تنها در جنگلی هستید و ناگهان گرگی به سمت شما حمله می کند و شما یک راه در پیش دارید عبور از رودخانه هولناک.چه می کنید؟
ادم عاقل می داند که ایستادن یعنی مرگ صد درصد چون گرگ بدون شک کشنده است پس باید دل به دریا زد .
شما محکوم به فعالیت هستید اینقدر وسواس به خرج ندهید و در یکجا ننشینید شروع کنید از چه می ترسید ؟ ترس از ایستادن باید داشته باشید
ممنون یادآوری خوبی بود. همیشه گفته ام ما محکومیم به موفقیت!
(08-31-2012 05:44 PM)arak_2008 نوشته شده توسط: [ -> ]سلام دوستان
نمیدونم برای شما هم پیش اومده یا نه که بخواهید ایده یا کاری را انجام دهید اما شهامت اجرایش را نداشته باشی و فقط به عنوان ایده توی ذهنت باقی بمونه در واقع میخوام بدونم وقتی تصمیمی گفتید چطوری آن را اجرا میکنید تا به موفقیت برسید.
می گن یه فیل رو چجوری می خورن ؟
جوابش اینه که تیکه تیکش کنی . شما می ترسی سرمایه ای که می ذااری از بین بره پس تا اونجا که می تونی محدودش کن.
شما تو خوردن قورباغت داری تعلل می کنی بالخره باید بخوریش هر چی نگاش کنی بیشتر وسواسی می شوی یه دفعه بذار تو دهنت تموم
(09-27-2012 09:30 PM)هومان هرمزدی نوشته شده توسط: [ -> ] (09-27-2012 08:54 PM)nami نوشته شده توسط: [ -> ]با سلام و سپاس
فرض کنید تنها در جنگلی هستید و ناگهان گرگی به سمت شما حمله می کند و شما یک راه در پیش دارید عبور از رودخانه هولناک.چه می کنید؟
ادم عاقل می داند که ایستادن یعنی مرگ صد درصد چون گرگ بدون شک کشنده است پس باید دل به دریا زد .
شما محکوم به فعالیت هستید اینقدر وسواس به خرج ندهید و در یکجا ننشینید شروع کنید از چه می ترسید ؟ ترس از ایستادن باید داشته باشید
خوب دقت نکردی.تویه جنگل درخت هست.میشه ازش رفت بالا.
تویه جنگل میشه با یه تیکه چوب با گرگ جنگید.
کوله پشتی رو دیدی؟اون تفنگ دو لول توش رو استفاده کن.
جلوی راه گرگه یه چاله است و گشنه اش هستش و چاله رو نمیبینه.
اون شکارچیه که اون ور نشسته و منتظر گرگه هستش چی؟
میدونی یه گروه دنبال اون فرمول تویه کیف هستند؟وقتی گرگ پرشی میزنه برای شکار، اون گروه هم شلکیک میکنن تا بعدا کسی باشه براشون اون فرمول رو توضیح بده.
یه سوال:تنها راه حل عبور از رودخونه هولناک هستش، دریا رو از کجا آوردی؟(نگو اصطلاح هستش، چون اونجوری مشخص نمیشه راه حل مورد نظرت چیه)
با سلام و سپاس
راههایی که گفتید نشان از فکر خلاق شما دارد که در همه انها مخرج مشترک همان حرکت ،تفکر،عمل به ایده و درکل عدم ایستادن است.بالاخره باید حرکتی کرد ایستادن و نظاره گر بودن مساوی است با مرگ .
اگر برای پیاده کردن ایده هایم امروز و فردا می کردم اکنون باید در سرای سالمندان بودم.