سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران

نسخه کامل: گدایی هوشمندانه D:
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
مردی هر روز در بازار گدايی می کرد و مردم هم حماقت او را دست می انداختند. دو سکه به او نشان می دادند که يکی از طلا بود و يکی از نقره؛ اما مرد گدا هميشه سکه نقره را انتخاب می کرد.
اين داستان در تمام منطقه پخش شد. هر روز گروهی زن و مرد می آمدند و دو سکه به او نشان می دادند و مرد گدا هميشه سکه نقره را انتخاب می کرد.
تا اينکه مرد مهربانی از راه رسيد و از اينکه مرد گدا را آنطور دست می انداختند٬ ناراحت شد.
در گوشه ميدان به سراغش رفت و گفت: هر وقت دو سکه به تو نشان دادند٬ سکه طلا را بردار. به این ترتیب هم پول بيشتری گيرت می آيد و هم ديگر دستت نمی اندازند.
مرد پاسخ داد: حق با شماست٬ اما اگر سکه طلا را بردارم٬ ديگر مردم به من پول نمی دهند تا ثابت کنند که من از آنها نادان ترم! شما نمی دانيد تا حالا با اين کلک چقدر پول گير آورده ام. [تصویر: 3.gif]



نتیجه ی قشنگگگ : اگه کاری که می کنی٬ هوشمندانه باشه٬ هيچ اشکالی نداره تو رو نادان فرض کنن! [تصویر: 3.gif]
خدائیش خیلی هوشمندانه بود فقط یه سوال این گدای محترم ایرانی که نیست؟؟؟
تنها راه کلک این گونه موارد از دست ایرانی ها بر میاد.
اتفاقا دادا
طبق روایاتی که موجوده طرف اصفهانی بوده D:
دمش گرم این کاری که دادای اصفهانیمون کرده به عقل شیطون که چه عرض کنم به عقل جن هم نمیرسه...!
Smile)
تنها اینکار از یه ایرانی بر میاد
از اونجا که اصفهانی ها رو دست همه چیزم اوردن اینم روش
Smile)
تنها اینکار از یه ایرانی بر میاد
از اونجا که اصفهانی ها رو دست همه چیزم اوردن اینم روش
لینک مرجع