03-14-2012, 03:00 AM
بعضي وقتها از خودمان مي پرسيم “مگه من چه گناهي كردم كه خدا چنين مشكلي و سر راه من قرار داده؟“
براي جواب اين سوال يك مثال جالب مي زنم:
يك روز دختري كه از درس جبر نمره نياورده بود ناراحت از همه جا رفت طرف خونشون٬ وارد خونه كه شد مادرش و ديد كه داره كيك مي پزه به او گفت“ مامان همش براي من اتفاقاي بد ميافته!“
مادر از او پرسيد كه“ تو كيك دوست داري؟“ دختر جواب داد البته من عاشق دست پخت شما هستم!“ مادر مقداري روغن مخصوص شيريني به او داد٬ دخترك گفت“ اه حالم و به هم مي زنه“ مادر تخم مرغ خام به او پيشنهاد كرد٬ دخترك گفت:“ا ز بوش متنفرم“ اين بار مادر از او پرسيد“ با كمي آرد چطوري؟“ و دختر پاسخ داد كه از همه ي اونها بدش مياد.
مادر با چهراه اي مهربان و متين رو به دخترش كرد و گفت: بله شايد همه اينها به تنهايي به نظرت بد بيايند ولي وقتي هنگامي كه آنها را به شيوه و اندازه مناسب مخلوط مي كني يك كيك خيلي خوشمزه خواهي داشت.
خداوند نيز اين چنين عمل مي كند٬ ما خيلي وقتها از پيشامدهاي ناگوار پروردگارمان شكايت مي كنيم در حالي كه او فقط مي داند كه اين موقعيت ها براي آمادگي در مراحل بعدي زندگي لازم است و منتهي به خير مي شود .
بايد به خدا توكل كرد و اطمينان داشت كه همه ي اين موقعيتهاي به ظاهر ناخوشايند معجزه مي آفريند.
مطمئن باش كه خدا تو را عاشقانه دوست دارد چون در هر بهار برايت گل مي فرستد و هر روز صبح آفتاب را به تو هديه مي كند.
پروردگار هستي با اينكه مي تواند درهر جايي از دنيا باشد قلب تو را انتخاب كرده است و تنها اوست كه هر وقت بخواهي چيزي بگويي به تو گوش مي دهد و تو فقط بايد صبور باشي و اين مراحل را به خوبي طي كني.
آن هنگام كه فرياد زدم “خدايا تو كجايي؟“
ندايي آرام به گوشم رسيد و گفت:“ من اينجايم تو كجايي؟ “
بر گرفته از وبلاگ قوانين ثروتمندي
براي جواب اين سوال يك مثال جالب مي زنم:
يك روز دختري كه از درس جبر نمره نياورده بود ناراحت از همه جا رفت طرف خونشون٬ وارد خونه كه شد مادرش و ديد كه داره كيك مي پزه به او گفت“ مامان همش براي من اتفاقاي بد ميافته!“
مادر از او پرسيد كه“ تو كيك دوست داري؟“ دختر جواب داد البته من عاشق دست پخت شما هستم!“ مادر مقداري روغن مخصوص شيريني به او داد٬ دخترك گفت“ اه حالم و به هم مي زنه“ مادر تخم مرغ خام به او پيشنهاد كرد٬ دخترك گفت:“ا ز بوش متنفرم“ اين بار مادر از او پرسيد“ با كمي آرد چطوري؟“ و دختر پاسخ داد كه از همه ي اونها بدش مياد.
مادر با چهراه اي مهربان و متين رو به دخترش كرد و گفت: بله شايد همه اينها به تنهايي به نظرت بد بيايند ولي وقتي هنگامي كه آنها را به شيوه و اندازه مناسب مخلوط مي كني يك كيك خيلي خوشمزه خواهي داشت.
خداوند نيز اين چنين عمل مي كند٬ ما خيلي وقتها از پيشامدهاي ناگوار پروردگارمان شكايت مي كنيم در حالي كه او فقط مي داند كه اين موقعيت ها براي آمادگي در مراحل بعدي زندگي لازم است و منتهي به خير مي شود .
بايد به خدا توكل كرد و اطمينان داشت كه همه ي اين موقعيتهاي به ظاهر ناخوشايند معجزه مي آفريند.
مطمئن باش كه خدا تو را عاشقانه دوست دارد چون در هر بهار برايت گل مي فرستد و هر روز صبح آفتاب را به تو هديه مي كند.
پروردگار هستي با اينكه مي تواند درهر جايي از دنيا باشد قلب تو را انتخاب كرده است و تنها اوست كه هر وقت بخواهي چيزي بگويي به تو گوش مي دهد و تو فقط بايد صبور باشي و اين مراحل را به خوبي طي كني.
آن هنگام كه فرياد زدم “خدايا تو كجايي؟“
ندايي آرام به گوشم رسيد و گفت:“ من اينجايم تو كجايي؟ “
بر گرفته از وبلاگ قوانين ثروتمندي