دوستان از مدتها قبل این موضوع فکر منو مشغول کرده که اساسا چرا برخی از افراد فعال و زرنگ هستند و برخی دیگر بی تحرک و تنبل . که معمولا افراد فعال به موفقیت میرسند و افراد تنبل از هر لحاظ عقب میمونند . واقعا چرا ؟
مگر اینچنین نیست که خداوند عادل مطلق هستن . پس دلیل این موضوع چی میتونه باشه ؟
لطفا با شرکت در این بحث موجب حل این مسئله بشید . متشکرم
تا حدودي به سوال شما جواب ميدهد. برگرفته از سايت تبيان
آیا آفرينش همه انسان ها یکسان است؟(توانايي ها و هوش افراد)
آيا قرآن کريم به تفاوت هاي فردي انسان ها مانند تفاوت در صفات، توانايي ها و هوش افراد نيز پرداخته است؟
اصل فطرت خداجويي و خداپرستي، در همه انسان ها يكسان وجود دارد، اما اين به معناي آن نيست كه مجموع گرايش هاي انسان ها و زمينه هاي مختلف رشد و كمال آدميان، در همه آنان به طور کامل مساوي باشد، زيرا هر يك از اين زمينه ها تابع عوامل متعددي است كه با اندك تغيير در آن عوامل، معلولشان نيز تغيير مي پذيرد، البته اين مسأله را نيز بايد توجه داشت كه در محاسبه الهي هر كس به تناسب آنچه خداوند به او داده مسئول است.
بنابراين، كسي كه در محيط و شرايط تربيتي سالم تري قرار دارد، مسئوليت بيشتري نيز دارد و كسي كه در شرايط دشوارتري است، مسئوليت كمتري دارد و در برابر زحماتش از پاداش بيشتري بهره مند مي شود، يعني پاداش الهي در برابر انجام وظيفه است نه در برابر كميّت اعمال انسان ها، لذا ممكن است كسي در شرايط مساعد نتواند به همه مسئوليت هايش جامة عمل بپوشاند و هر چند مقدار و كميّت عملش بيشتر از آن است كه در شرايط دشوار زندگي مي كند، ولي او به وظيفه اش به طور کامل عمل كرده و به اجر الهي مي رسد.
به عبارت ديگر هدف از آفرينش انسان را مي توان از دو جهت مورد نظر قرار داد: 1. از منظر الهي 2. از ديد انساني.
از نظر خداوند، جهان جلوه اي از رحمت بي منتهاي اوست، چرا كه وجود مقدس خداوند كمال مطلق است و يكي از جلوه هاي كمال مطلق، فيض بخشي است. پس هر چه او خلق كرد عين رحمت و بي نقصان است.
اما از ديدگاه انسان ها جهان، محل تكامل است، موجودات يكسره در حال كمالند، برخي بيشتر و برخي كمتر، ولي همگان مرحله اي از آن را طي مي كنند، لذا براي يكسان نبودن آفرينش مي توان اين گونه استدلال كرد:
1. اگر همه يكسان بودند، تفاوت درجات و مراتب مطرح نبود و تكامل نيز بي معنا بود، چون در اين صورت همه موجودات يكسان بودند و هرچيز همان بود كه هست. هرم هستي يك مجموعه كامل و بدون كاستي است چنان که خداوند مي فرمايد:
«و در خلقت خداوند رحمان هيچ نقصاني نخواهي يافت، بارها به ديده عقل در صنع الهي بنگر هيچ سستي و خللي در آن نتواني يافت»
لازمه تكميل بودن هستي و خلأ نداشتن آن، وجود هاي مختلف و متفاوت مي باشد و اين جهان نمود كاملي از آن است.
2. تفاوت در كيفيت خلقت انسان ها نتيجه و لازمه حتمي نظام مندي و قانونمندي جهان هستي است يعني نظام خلقت نظام علت و معلول است و هيچ معلولي بدون علت به وجود نمي آيد و تخلف هيچ معلولي از علت. نامه اش ممكن نيست (اصل ضرورت عقل).
افزون بر اين رابطه علت و معلول داراي قوانين و قواعد معين است (اصل سنخيت علت و معلول). اگر اين دو اصل با دقت فلسفي مورد بررسي قرار گيرد، مشخص خواهد شد كه بينا و نابينا تولد يافتن يك فرد و... لازمه حتمي مجموعه عللي است كه در به وجود آوردن وي مؤثر بوده اند. حتي كيفيت آميزش والدين، زمان، مكان، روحيات و حالات رواني، وضعيت جسمي، نوع و مقدار غذاها و... هر يك به سهم خود نقشي در كيفيت تكوين جنين ايفا مي كنند. در قيامت نيز خداوند هر كس را به اندازه نعمتي كه به او داده باز خواست مي كند، پس اگر كسي از نعمتي محروم است در قبال آن از مزاياي و تحفيف هايي برخوردار و به هر نحو ممكن عدالت برقرار است.
1. تفاوت پيامبران با ديگران:
خداي متعال در يادآوري تعداي از پيامبران الهي مي فرمايد: «و همه را بر جهانيان برتري داديم و از پدران و فرزندان و برادران آنها را برگزيديم و به راه راست هدايت نموديم»
2. تفاوت پيامبران با همديگر:
خداوند متعال شيوه فرستادن وحي بر پيامبران نوعي فضيلت دانسته و مي فرمايد: «بعضي از آن رسولان را بر بعضي ديگر برتري داديم. برخي از آنها، خدا با او سخن مي گفت و بعضي را با درجاتي برتري داد... .
در جاي ديگر مي فرمايد: «ما بعضي از پيامبران را بر بعضي ديگر برتري داديم و به داود زبور بخشيديم.»
3. تفاوت هاي مردم عادي از يکديگر:
خداوند متعال برخي را از نظر جسمي بر ديگري برتري داده ولي محدوديت هايي دارند كه علل متفاوت دارد و خداوند متعال به پيامبرش مي فرمايد:
«ببين چگونه برخي را بر برخي برتري داده ايم و درجات آخرت بزرگتر و برتري آن بيشتر است.
در جاي ديگر مي فرمايد: «و او كسي است كه شما را جانشينان (خود) در زمين ساخت و درجات بعضي از شما را بالاتر از بعضي ديگر قرار داد تا شما را به وسيله آنچه در اختيارتان قرار داده بيازمايد.»
در روايتي آمده که: «مراد از برتري از لحاظ صورت، عقل، مال ، عمر و نيروست.»
خداوند در ادامه آيه مي فرمايد: «اين تفاوت ها براي آزمايش شماست، چرا كه امتحان در برنامه هاي الهي به معني تربيت و پرورش است و به اين ترتيب نبايد فکر کرد كه خداوند عدالت را مراعات ننموده، بلكه با برتري ها و تفاوت ها، انسان ها به سنجش كشانده و خالصي ها را از ناخالصي ها جدا مي سازد.»
خداوند متعال در سوره زخرف علت اين برتري ها و تفاوت ها را كمك كردن انسان ها به همديگر دانسته كه در واقع مي خواهد به افراد پر استعداد با اين كار پاداش دهد و به آنها كه از استعداد كمي برخوردارند با دنبال كردن اين ها در درخشش استعدادها و صبر در مقابل كمي ها اجر دهد.خداوند بخشنده كه مي فرمايد:
«آيا آنان رحمت پروردگارت را تقسيم مي كنند؟ ما معيشت آنها را در حيات دنيا در ميانشان تقسيم كرديم و بعضي را بر برخي ديگر برتري داديم تا يكديگر را مسخره كرده (و با هم همكاري نمايند) و رحمت پروردگارت از تمام آنچه جمع آوري كنند بهتر است»
بنابراين، تفاوت انسان ها در خلقت اعم از استعداد هوشي، جسمي و مالي براي امتحان و چرخاندن اجتماع بر محور تعاون است و خداوند متعال نيز بندگانش را بر پايه استعداد شان مكلف نموده است و اين را در آيات قرآن كريم بيان نموده است و خداوند انسان را بيش از قدرتش موظف و مكلف نمي سازد
پس هر كس به اندازه عقل و طاقتش وظيفه دارد، لذا به افراد كم استعداد هيچ ظلمي از طرف خداوند نشده است چون در مقابل همين استعداد از او وظيفه خواسته و در صورت عمل به همان تكليف كم، از سعادتمندان خواهد شد. پس اين تعبيرها نشان مي دهد كه وظايف و احكام الهي در حدود توانائي انسانها است.
موضوعات فطری با اکتسابی فرق دارند . بعضی از مسایل در فطرت انسان هستند که کاریش نمی شه کرد البته می شه اما نه خیلی زیاد . و بعضی اکتسابی . به نظر من تنبلی اکتسابی . شما با یه برداشت منفی از محیط که همش بگی نه نمیشه ،نمی خواد ، نمی دونم و.... نمی تونی زرنگ و با هوش باشی . مثلاً من ریاضی رو نمی فهمم . همین کلمه نفهمیدن خودش یه سدی میشه برای درک . قبلنا به ما میگفتن کار نشد نداره . حتماً همینطوره ، اراده توی هر زمینه ای چاره سازه . به غیر از مرگ.
خب چرا بعضیها میتونن اراده کنن و بعضیها نمی تونن !!! ؟؟؟
(03-11-2012 12:59 AM)hasan-f نوشته شده توسط: [ -> ]خب چرا بعضیها میتونن اراده کنن و بعضیها نمی تونن !!! ؟؟؟
حسن جان.به شخصه تو مسائل اين چنيني هميشه ميگم به قران مراجعه كنيد و معني و تفسير قران رو بخونيد.به خوبي به همه جواب هاي اين سوالات پي ميبريد.بعضي سوالات جوابش در ذهن فهم بعضي از ماها نميگنجند.براي همين بهترين منبع جواب هاي شما فقط قران هست.
خودم خيلي دوست دارم كه در مورد اين موارد به بحث گفتگو ديگران گوش بدم و مطالب جديد پي ببرم.اما از انجايي كه سنم كم هست و بدون هيچ اگاهي.براي همين از گفتن حرفهايي كه از ذهنم بخواد بياد بيرون اجتناب ميكنم(ميترسم خدايي نكرده اشتباه بگم)
موفق باشيد
ميخوام يك موضوعي كه الان به ذهنم اومد رو برات شرح بدم.
همه ما ميدونيم كه بعد از خلقت حضرت ادم و هوا اومدن روي زمين.وقتي اومدن روي زمين كم كم نسل هايي بعدي به وجود امدن.در اون زمان ها اينطور كه من در كتاب ها خوانندم هركسي كه زميني رو اباد ميكرد.ميشد براي خودش.عده اي رفتند و اينكارو كردند.عده اي نه-اون عده اي كه رفتند كار كردند گذاشتند براي نسل هاي بعد و نسل هاي بعد ثروت داشتند.اما اون عده اي كه كار نكردند.نسل هاي بعد هم بي سرمايه و ثروت بودند.
پس اولين نكته اي كه اينجا وجود دارد.خداوند روي زمين همه چيز رو به صورت يكسان به انسان داد.ولي بعضي ها زرنگ بودند و اهل كار.بعضي ها نبودند.
حالا بيام چند سال گذشته خودمان.و تكرار همين ماجرا.پدر بزرگم ميگفت از اين شهر بزرگ فقط يك قسمت اولش چندتا خونه بود.باقيش همش جنگل و ني زار بود.اون زمان يك عده بودند كه ميرفتن و اين جنگل هارو ميخريدن يا ميگرفتند اباد ميكردند.ما ميگفتيم اي بابا جنگل ني زار به چه درد ميخوره كه بريم ابادش كنيم و بخريم.الان بعد از گذشت چندين سال همون جنگل ها و ني زارها شدن گران ترين محله هاي شهر. و همه اون زمين ها براي نسل هاي گذشته صاحبان جديد هستند.خريده نشده.از نسل قبلي رسيده شده به نسل جديد.
اين يكي از بحث هاي تنبلي و زرنگ بودن افراد هست.
در بيشتر موارد.اين خودمان هستيم كه تصميم ميگيريم تنبل باشيم.يا زرنگ.
مسائل فراوان ديگري هم وجود دارد در اين زمينه براي بحث و گفتگو
خب سوال منم همین جاست که وقتی همه میدونن که با تلاش و کوشش میشه به موفقیت رسید پس چرا همه تلاش نمیکنن و تنها یه تعداد تلاش میکنن و موفق میشن ؟؟
البته خودم به این نتیجه رسیدم که این مسئله از ذهن ما فراتر هستش و ما نمتونیم فعلا به این جواب بدیم ...
آدمی زاییده تفکر خویش است . شما فکر می کنی نمی تونی پس حتماً نمی تونی ،چون میگی نمی تونی هیچ تلاش مثمر ثمری هم انجام نمی دی . و این فرایند فرسایشی باعث میشه ذهن و روحت زنگار بگیره و در ضمن روی جسمت تاثیر بذاره پاک کردن این زنگار ممکنه اما سخته
بحث جالبی شده .
این تایپیک این سئوال را در ذهن ما تداعی میکند که فرق افراد موفق(زرنگ) با ناموفق (تنبل)در چیست؟
فرق این دو در این است که افراد موفق هدف دارند و آنرا مکتوب میکنند و ایمان و باور دارند که این راز را فهمیده و به همه اهدافشان می رسند.جملات تلقینی برای خود تهیه کرده و مدام آنرا تکرار میکنند. اعتماد بنفس زیادی دارند و خود را از کسی پائین تر حس نمیکنند. مشکلاتشان را برای حل به خد ا می سپارند.
افراد ناموفق شروع کننده خوبی هستند ولی پایان دهنده بسیار بد.چون هدف مکتوب ندارند وسط راه دلسرد شده و فعالیتهای خود را رها میکنند.اعتماد بنفس بسیار پائینی دارند و دائم نمی توان و نمی شود را بکار می برند.
سلام جناب قربانیان خوشحالم از حظورتون در این بحث .
خب سوال من اینه که چرا افراد ناموفق پایان دهنده خوبی نیستند ؟ چرا آنها هدف مکتوبی ندارن ؟ چرا وسط راه دلسرد میشوند ؟ چرا اعتماد به نفس پایینی دارن ؟
آیا آنها ذاتا اینگونه هستن ؟ اگر اینطور باشد پس چرا باید بازخواست شوند ؟