11-22-2017, 01:15 PM
فصل ۱: اندیشه ثروت است
● به راستی که اندیشه ثروت و دارایی است. دارایی قدرتمندی که قوتی با هدف مشخص، عدم راسخ و اشتیاق سوزان ترکیب میشود، راه رسیدن به ثروت را به روی شما می گشاید. وقتی کسی عمیقاً میخواهد به خواسته خود برسد مطمئناً به هدفش میرسد. مهمترین امر ساختن اندیشه است، وقتی کسی به واقع برای چیزی آماده میشود به آن میرسد.
● به راستی اگر انسانها پای عقیده خود بایستند و به هدف خود بچسبند و آنقدر مداومت کنند تا خواسته آنها به وسواسی دایمی مبدل گردد، چه اتفاقها که نمی افتد.
فرصت:
● فرصت پشت در حیاط خلوت شما کمین میکند، گاه به صورت بدبیاری ظاهری میشود، گاه شکل شکست موقتی میگیرد، به همین دلیل است که خیلیها نمی توانند فرصت مناسب را تمیز دهند.
●می توان با استفاده از اصول مشخص و شناخته شده انگیزه ناملموس اندیشه را به صورت مادی تبدیل کرد.
●یکی از علل عمده شکست و ناکامی این است که در برخورد با مشکلات موقتی متوقف میشویم و دست از تلاش بر میداریم.
●هرگز به گفته دیگران دست از کار نکشید و قبل از موفقیت شکستهای موقتی را بپذیرید.
●نظریه سالم تنها چیزی است که بری رسیدن به آن نیاز دارید.
●وقتی ثروت به سوی شما جاری میشود، حرکتی بس سریع دارد، با تنعم همراه است، آنگونه که تعجب میکنید که در این چند سال کجا پنهان بوده است بدانید که این موضوع مهمی است. این را هم بدانید که ثروت نصیب کسانی میشود که سخت کوشند و از مداومت لازم برخوردارند. وقتی اندیشیدن را شروع میکنید و ثروتمند میشوید در مییابید که ثروت بایک حالت ذهنی آغاز میشود، باید هدف شخصی داشته باشید.
موفقیت از آن کسانی است که ذهنیت موفق دارند .
● شکست از آن کسانی است که بی تفاوت اجازه میدهند ذهنیت شکست در آنها نفوذ کند .
● ما نمیخواهیم آنچه را نمیفهمیم باور کنیم ما محدودیتهایمان را معیار سنجش مان قرا رمیدهیم. «بلکه باید بدانیم چه می خواهیم»
● ما باید بدانیم مسلط بر سرنوشت خود هستیم، ما کاپیتان روح خودهستیم، زیرا این قدرت را داریم که افکار خود را کنترل کنیم. مغز ما با افکاری که در ذهن خود داریم عجین میشود.و در شرایطی قرار میگیرد که نیروی انسانها و وضعیت زندگی را که با شرایط افکار ما سازگاری دارند هماهنگ میکند».
● قبل از اندوختن ثروت کلان باید اذهان خود را از اشتیاق به ثروت انباشته کنم. اگر طالب پول هستیم باید ذهنیت پول داشته باشیم تا اشتیاق به ثروت ما را به طرحی مشخص برای دستیابی به آن مجبور کند».
فصل ۲: اشتیاق نقطه شروع همه موفقیتها
● آنچه را مغز انسان تصور و باور کند به آن میرسد
● رمز موفقیت: کسی که پلهای پش سرش را ویران میکند، برای خود راه بازگشتی باقی نمیگذارد، یا باید پیروز شود و یا از بین برود.
● هرکس که طالب پیروزی است باید کشتیها و پلهای پشت سرش را در آتش بسوزاند و راههای عقب نشینی را برخود ببندد.
اینگونه است که میتوان ذهن را در شرایط اشتیاق سوزان برای پیروزی قرارداد و این شرایط لازم موفقیت است.
● شش راه برای تبدیل اشتیاق به طلا:
۱) مبلغ مورد نیاز خود را دقیقاً مشخص سازد.
۲ ) مشخص کنید برای رسیدن به هرچیز، باید چه چیز را از دست بدهید.
۳ ) تاریخ مشخصی برای دستیابی به هدف خود درنظر بگیرید.
۴ ) برنامهای قطعی برای اجرای برنامه خود بریزید.
۵ ) درباره از خودگذشتگی خود تصمیم بگیرید.
۶ ) یادداشت خود را به صدای بلند، روزی دوبار بخوانید و باور کنید که صاحب این پول و دارایی شدهاید.
در کار برنامه ریزی برای ثروتمند شدن به کسی اجازه ندهید که رویای شما را از بین ببرد. باید با موفقهای روزگار و دوران گذشته خود آشنا شوید. باید با زندگی کسانی آشنا شوید که رؤیای آنچه را که ارزشمند است به دنیای ما ارزیانی داشته است؛ به من و شما امکان داده است تا استعدادهای خود را بروز هیم.
● هرقدر در زندیگ بخواهیم و توقع داشته باشیم همان اندازه بدست میآوریم»
● برای هرکدام از ما راهی وجود دارد، اگر خوب گوش بدهیم کلمات مناسب خود را میشنویم.
فصل ۳ : ایمان
● محدودیت ذهن ما همان محدودیتی است که ما برای آن درنظر میگیریم، فقر و تنعم هر دو نشأت گرفته از ذهن ما هستند .
● ایمان مهمترین عنصر ذهن است. وقتی ایمان با اندیشه درهم میآمیزد، ذهن نیمه هوشیار بی درنگ ارتعاش آن را درک میکند و آن را به فراست لایتناهی تبدیل می نماید.
● چگونه ایمان را در خود ایجاد کنیم: می توانید به کمک تلقین به خود، اشتیاق را به معادل فیزیکی یا پولی آن تبدیل کنید. ایمان حالتی از ذهن است که میتوان آن را به کمک تدیید یا آموزشهای تکراری برای ذهن نیمه هوشیار و به کمک اصل تلقین به خود ایجاد نمود.
●بدشانسی وجود ندارد: ذهن نیمه هوشیار اندیشههای منفی یا مخرب را درست به همان شکل اندیشههای سازنده به عمل تبدیل میکند. این همان پدیده غریبی است که میلیونها نفر آن را تجربهکردهاند و بسیاری آن را بدبیاری یا بدشانسی میدانند.
● ایمان شما همان عنصری است که عمل ذهن نیمه هوشیار را مشخص میسازد. می توانید با تلقین به خود ذهن ناهوشیارتان را فریب دهید.
برای رسیدن به این مهم و برای آنکه به آن جامه عمل بپوشانید، خود را چنان ببینید که انگار به خواسته خود نرسیدهاید. توجه داشته باشید که عمل شرط لازم موفقیت است. لازم است که احساسات مثبت ذهن را تشویق و احساسات منفی را کنار بگذارید و براساس آن عمل کنید.
● ایمان آن چیزی است که به شما حیات، قدرت و عمل میبخشد
●ایمان نقطه شروع انباشت ثروت است.
●ایمان تنها پادزهر شکست است.
●ایمان مبنای همه اعجاز هاست، همه اسراری است که آن را به کمک قانون علم نمیتوان تحلیل نمود.
●ایمان عنصری است که اندیشه را متحول میسازد.
●ایمان تنها عاملی است که به کمک آن میتوان نیروی فراست الهی را در خدمت انسان گرفت.
خلاصه فصل های بعدی در تاپیک بعدی ارائه خواهد شد . امیدواریم از خواندن این کتاب لذت و نهایت استفاده را برده باشید.
● به راستی که اندیشه ثروت و دارایی است. دارایی قدرتمندی که قوتی با هدف مشخص، عدم راسخ و اشتیاق سوزان ترکیب میشود، راه رسیدن به ثروت را به روی شما می گشاید. وقتی کسی عمیقاً میخواهد به خواسته خود برسد مطمئناً به هدفش میرسد. مهمترین امر ساختن اندیشه است، وقتی کسی به واقع برای چیزی آماده میشود به آن میرسد.
● به راستی اگر انسانها پای عقیده خود بایستند و به هدف خود بچسبند و آنقدر مداومت کنند تا خواسته آنها به وسواسی دایمی مبدل گردد، چه اتفاقها که نمی افتد.
فرصت:
● فرصت پشت در حیاط خلوت شما کمین میکند، گاه به صورت بدبیاری ظاهری میشود، گاه شکل شکست موقتی میگیرد، به همین دلیل است که خیلیها نمی توانند فرصت مناسب را تمیز دهند.
●می توان با استفاده از اصول مشخص و شناخته شده انگیزه ناملموس اندیشه را به صورت مادی تبدیل کرد.
●یکی از علل عمده شکست و ناکامی این است که در برخورد با مشکلات موقتی متوقف میشویم و دست از تلاش بر میداریم.
●هرگز به گفته دیگران دست از کار نکشید و قبل از موفقیت شکستهای موقتی را بپذیرید.
●نظریه سالم تنها چیزی است که بری رسیدن به آن نیاز دارید.
●وقتی ثروت به سوی شما جاری میشود، حرکتی بس سریع دارد، با تنعم همراه است، آنگونه که تعجب میکنید که در این چند سال کجا پنهان بوده است بدانید که این موضوع مهمی است. این را هم بدانید که ثروت نصیب کسانی میشود که سخت کوشند و از مداومت لازم برخوردارند. وقتی اندیشیدن را شروع میکنید و ثروتمند میشوید در مییابید که ثروت بایک حالت ذهنی آغاز میشود، باید هدف شخصی داشته باشید.
موفقیت از آن کسانی است که ذهنیت موفق دارند .
● شکست از آن کسانی است که بی تفاوت اجازه میدهند ذهنیت شکست در آنها نفوذ کند .
● ما نمیخواهیم آنچه را نمیفهمیم باور کنیم ما محدودیتهایمان را معیار سنجش مان قرا رمیدهیم. «بلکه باید بدانیم چه می خواهیم»
● ما باید بدانیم مسلط بر سرنوشت خود هستیم، ما کاپیتان روح خودهستیم، زیرا این قدرت را داریم که افکار خود را کنترل کنیم. مغز ما با افکاری که در ذهن خود داریم عجین میشود.و در شرایطی قرار میگیرد که نیروی انسانها و وضعیت زندگی را که با شرایط افکار ما سازگاری دارند هماهنگ میکند».
● قبل از اندوختن ثروت کلان باید اذهان خود را از اشتیاق به ثروت انباشته کنم. اگر طالب پول هستیم باید ذهنیت پول داشته باشیم تا اشتیاق به ثروت ما را به طرحی مشخص برای دستیابی به آن مجبور کند».
فصل ۲: اشتیاق نقطه شروع همه موفقیتها
● آنچه را مغز انسان تصور و باور کند به آن میرسد
● رمز موفقیت: کسی که پلهای پش سرش را ویران میکند، برای خود راه بازگشتی باقی نمیگذارد، یا باید پیروز شود و یا از بین برود.
● هرکس که طالب پیروزی است باید کشتیها و پلهای پشت سرش را در آتش بسوزاند و راههای عقب نشینی را برخود ببندد.
اینگونه است که میتوان ذهن را در شرایط اشتیاق سوزان برای پیروزی قرارداد و این شرایط لازم موفقیت است.
● شش راه برای تبدیل اشتیاق به طلا:
۱) مبلغ مورد نیاز خود را دقیقاً مشخص سازد.
۲ ) مشخص کنید برای رسیدن به هرچیز، باید چه چیز را از دست بدهید.
۳ ) تاریخ مشخصی برای دستیابی به هدف خود درنظر بگیرید.
۴ ) برنامهای قطعی برای اجرای برنامه خود بریزید.
۵ ) درباره از خودگذشتگی خود تصمیم بگیرید.
۶ ) یادداشت خود را به صدای بلند، روزی دوبار بخوانید و باور کنید که صاحب این پول و دارایی شدهاید.
در کار برنامه ریزی برای ثروتمند شدن به کسی اجازه ندهید که رویای شما را از بین ببرد. باید با موفقهای روزگار و دوران گذشته خود آشنا شوید. باید با زندگی کسانی آشنا شوید که رؤیای آنچه را که ارزشمند است به دنیای ما ارزیانی داشته است؛ به من و شما امکان داده است تا استعدادهای خود را بروز هیم.
● هرقدر در زندیگ بخواهیم و توقع داشته باشیم همان اندازه بدست میآوریم»
● برای هرکدام از ما راهی وجود دارد، اگر خوب گوش بدهیم کلمات مناسب خود را میشنویم.
فصل ۳ : ایمان
● محدودیت ذهن ما همان محدودیتی است که ما برای آن درنظر میگیریم، فقر و تنعم هر دو نشأت گرفته از ذهن ما هستند .
● ایمان مهمترین عنصر ذهن است. وقتی ایمان با اندیشه درهم میآمیزد، ذهن نیمه هوشیار بی درنگ ارتعاش آن را درک میکند و آن را به فراست لایتناهی تبدیل می نماید.
● چگونه ایمان را در خود ایجاد کنیم: می توانید به کمک تلقین به خود، اشتیاق را به معادل فیزیکی یا پولی آن تبدیل کنید. ایمان حالتی از ذهن است که میتوان آن را به کمک تدیید یا آموزشهای تکراری برای ذهن نیمه هوشیار و به کمک اصل تلقین به خود ایجاد نمود.
●بدشانسی وجود ندارد: ذهن نیمه هوشیار اندیشههای منفی یا مخرب را درست به همان شکل اندیشههای سازنده به عمل تبدیل میکند. این همان پدیده غریبی است که میلیونها نفر آن را تجربهکردهاند و بسیاری آن را بدبیاری یا بدشانسی میدانند.
● ایمان شما همان عنصری است که عمل ذهن نیمه هوشیار را مشخص میسازد. می توانید با تلقین به خود ذهن ناهوشیارتان را فریب دهید.
برای رسیدن به این مهم و برای آنکه به آن جامه عمل بپوشانید، خود را چنان ببینید که انگار به خواسته خود نرسیدهاید. توجه داشته باشید که عمل شرط لازم موفقیت است. لازم است که احساسات مثبت ذهن را تشویق و احساسات منفی را کنار بگذارید و براساس آن عمل کنید.
● ایمان آن چیزی است که به شما حیات، قدرت و عمل میبخشد
●ایمان نقطه شروع انباشت ثروت است.
●ایمان تنها پادزهر شکست است.
●ایمان مبنای همه اعجاز هاست، همه اسراری است که آن را به کمک قانون علم نمیتوان تحلیل نمود.
●ایمان عنصری است که اندیشه را متحول میسازد.
●ایمان تنها عاملی است که به کمک آن میتوان نیروی فراست الهی را در خدمت انسان گرفت.
خلاصه فصل های بعدی در تاپیک بعدی ارائه خواهد شد . امیدواریم از خواندن این کتاب لذت و نهایت استفاده را برده باشید.