ولي به هر حال آقاي گلدمن شايد شما دوست داشته باشيد كه يك شركت هلدينگ باشيد كه همه كارها را مديريت كنه ولي نمي تونيد همه كارها را خودتون انجام دهيد و تجربه كسب كنيد شما در واقع مديريت را دوست داريد نه انجام خود اون شغل را
اون سخن مولا علي هم قياس مع الفارغ است با اين داستان ما
در گذشته معمولا انسانها شغل پدرانشان را ادامه می دادند مثلا کسی که شغل پدرش آهنگری بود آهنگر می شد و فرزند یک کشاورز و تاجر هم به همین ترتیب به عبارت دیگر هرکس کاری را انجام میداد که شرایط به او تحمیل کرده بود. در این حالت مشکل اینجاست که ممکن است آن شغل با روحیات فرد سازگار نباشد.
متاسفانه امروزه هم با اینکه رسم موروثی در اشتغال از بین رفته اما همچنان این مشکل پابرجاست یعنی افراد اکثرا دیوار ذهنی دارند به حدی که حتی جرات فکر کردن به کار مورد علاقه خود را ندارند و کمتر به طرف آن می روند.
البته بعضی ها هم مثل من و گلدمن عزیز هنوز به کاری آن گونه دیوانه وار علاقه مند نشده اند شاید به این دلیل که اکثر کارها دارای جذابیتهای مخصوص به خودش است و به نوعی جذاب.
اگر کاری را درست یاد بگیریم و در آن موفق شویم علاقه خود به خود به وجود می آید
اگر علاقه داشته باشیم هم کار را یاد می گیریم و موفق خواهیم بود
در دین هم نظریات بر دو گونه است بعضی می گویند عمل ایمان می آورد و بعضی دیگر می گویند ایمان عمل می آورد
از کجا به کجا رسیدیم
