سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران

نسخه کامل: رابطه بين رياضيات و کسب درآمد
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
سالها پيش که در دانشگاه تحصيل مي کردم و به ما رياضيات پيشرفته ياد مي دادند به يک نکته بسيار جالبي برخورد کردم که بد نيست برايتان بازگو کنم.
نمي دانم با معادلات ديفرانسيل چقدر آشنايي داريد، در حل اين معادلات نکته جالبي وجود دارد، حل معادله درجه اول خيلي راحت است مثل آب خوردن. معادله درجه دوم کمي سخت مي شود و براي حل آن بايد کمي بيشتر فسفر بسوزاني. اما معادله درجه سوم؛ آنقدر سخت مي شود که گاهي هر چقدر سعي کني حل بشو نيست که نيست.
فکر مي کنيد وقتي به معادله درجه چهارم برسيم چه مي شود؟ شايد فکر کنيد ديگر بايد برويم سراغ ابررايانه ها، ديگر ذهن بشر کشش ندارد. اما بايد بگويم سخت در اشتباهيد. باور آن سخت است، بايد راه حل اينگونه معادلات را بشناسي تا بداني من چه مي گويم. جالب است که بدانيد از درجه چهارم به بالا، حل مسائل خيلي راحت مي شود خيلي آسان مثل آب خوردن.
اين داستان در مورد کسب هم مصداق دارد. اگر بخواهي ماهي 400 هزار تومان درآمد داشته باشي، خوب راحت است. اگر بخواهي ماهي يک ميليون تومان درآمد داشته باشي بايد زحمت بکشي مهارتهايي کسب کني. اگر بخواهي ماهي سه ميليون تومان درآمد داشته باشي، بايد خيلي زحمت بکشي خيلي تلاش کني و شايد هم نتواني. اما اگر بخواهي مثلاً ماهي هفت ميليون تومان درآمد داشته باشي قضيه فرق مي کند برخلاف تصور فعليت همه چيز آسان مي شود هرچه بيشتر بخواهي درآمد داشته باشي باز هم راهکار سهل تر و آسان تر مي شود. مي دانيد چرا؟
شما چطور فکر مي کنيد؟
خوب علت را خيلي کوتاه مي گويم. علت در نحوه تفکر و رفتن مسير است. ببينيد براي درآمدهاي پايين معمولاً آنچه که به ذهن من و تو مي رسد اين است که در جايي استخدام شويم يا براي ديگران کار کنيم خوب هرچه خواهان درآمد بيشتري باشيم بايد مهارتهاي خودمان را افزايش دهيم بايد تلاش کنيم کارفرما براي کار ما خدمات ما ارزش بيشتري قائل شود و بقيه ماجرا ..... اما براي کسب درآمدهاي بالاي چند ميليوني قضيه فرق مي کند. اينجا خودمان مي دانيم ديگر نمي شود با کار براي ديگران به اين درآمدها رسيد پس دنبال اين مي رويم که براي خودمان کار کنيم، ايده هاي خودمان را پياده کنيم.
بيشتر از اين ادامه نمي دهم بقيه داستان را به خودتان مي سپارم.
کار برای فردی دیگر ، یعنی قبول کنیم که یک ماه خود را به چه مبلغی به او بفروشیم.
کارفرما نیز چون فکر میکند در لحظه باید سود کند پس مبلغ حقوق را پایین می آورد و انتظاراتش را بالا می برد و نتیجه اینطور میشود که از یک مقدار به بالا دیگر نمی توان حقوق دریافت کرد و باید دست به کارهای دیگر زد.
ممنون.عالی بود
درود
دقیقا همینطور است , هیچ وقت نمیتوان با کارکردن برای دیگران به آنچه که تصور میکنیم دست چیدا کنیم .
من کاملا با شما موافق هستم , ممنون از مطلب جالبتان

بدرود
کسب موفقیت فقط و فقط با ریسک کردن است.
بسیار عالی بود
ممنون.
این نکات واسه ما که واقعاُ انجمن معجزه کرده و ایده های زیادی در سر میپرورانیم خیلی خوب و کاربردی خواهد بود.
من كه به شخصه اصلا نميتونم براي ديگري كار كنم از بچه گي هم روي پاي خودم بودم وبراي خودم كار ميكردم.اولين چيزي كه خريدم يك قطعه زمين 130 متري مبلغ 450هزار تومان در سن 13 سالگي.ميدونيد چه جوري؟داد ميزدم حراج حراج لباس ميفروختم دانه اي 2500 تومان.ممنونم از پدر خوبم كه منو اينجوري تربيت كرد.مهم خواستن است وبرنامه ريزي براي رسيدن به هدف.خوبي بچه بودن اينه كه بچه ها هدف هاي بزرگ در سردارند و اراده هاي بزرگ ولي كم كم كه بزرگ ميشوند عادتهاي بد كه يكيش عدم اعتماد به نفسه جايگزينش ميشه.ميدونيد من هميشه ميگم موفقترين آدمها پر رو ترين آنها و با اعتماد به نفس ترينه.آدم كم رو و خجالتي به هيج جا نميرسه.دوستان نه استخدامي جايي هست و نه فايده اي دارد از همين لحظه استارت كار را بزنيد و به ياري خدا شروع كنيد براي خودتان كار كنيد.دنيا مدرن امروزي محصول تلاش كارآفرينهايي همچون فورد-گيتس-اديسون-كارنگي و.... ميباشد به اميد داشتن ايراني با 70 ميليون كارآفرين موفق
لینک مرجع