12-24-2015, 05:32 PM
با سلام خدمت دوستان
من پسر19 ساله هستم دانشجو رشته نقشه کشی معماری خیلی علاقه به کار کردن دارم منتهی تا یک ماه پیش بیکار بودم بذار از اول شروع کنم من تا سن 17 سالگی درس میخوندم بعد از گرفتن دیپلمم تصمیم به شروع کار کردم چند مدتی دنبال کار گشتم تا این که یه کار یکی از اقوام نزدیکمون میخواست راه بندازه که یه نفر رو میخواست برای زمانی که داخل دفترش نبود چون کارش دولتی بود و کنار کار دولتیش این کار رو میخواست راه بندازه که دفتر املاک بود و هیچ تجربه ای در این زمینه نداشت به هیچ کس هم اعتماد نداشت برای کار کردن در دفترش جز من چون تعریف از خود نباشه داخل کار صادق هستم چند ماهی که گذشت قلق کار کردن و نحوه برخورد با مشتری دستش اومد کم کم معامله هاش رونق گرفت تو معامله هاش سود خوبی گیرش میومد به من اون موقع برجانه 600هزار تومان میداد تا این که یه روز به من وعده داد که تو هم بیا مشتری جور کن اگر جور کردی تو سودش نصف نصف منم که از خدام بود برای همین هر جور بود فروشنده زیر قیمت پیدا میکردم تا یه مدت که دید دارم خیلی تلاش میکنم و ازش جلو میزنم سر اولین معامله زد زیر همه چی هر تهمتی که تونست ب من زد خیلی حرفا ب من زد که نباید میزد من بعد از اون از مغازش اومدم بیرون چند روز بعدش خیلی هم خواهش کرد که بیا برگردو داخل کار این مساعل پیش میاد من قبول نکردم چون اولین کارم بود و اقوامم بود خیلی ناراحت شدم اونقدر اون زمان اعصابم خورد بود که از کار کردن متنفر شدم حتی بعدش شده بود که از کار کردن میترسیدم تا این که یک سال گذشت و کم کم دلم میخواست یه کاری کنم خسته شده بودم تو خونه موندن چند مدت بود ذهنم سخت مشغول بود که چه کاری رو شروع کنم خیلی تحقیق و مشورت کردم با افراد مختلف این سایت رو خیلی دنبال میکردم از تجربه های مردوم خیلی که اینجا نقل کرده بودن خیلی ب معلوماتم اضافه شد منتهی در انتخاب شغلم و تصمیم گیریم هیچ کمکی نکرد تا اینکه یک روز ظهر با خودم داشتم همین جور فکر میکردم تا یه جرقه ای تو ذهنم زد. نه سرمایه میخواد نه مغازه میخواد و سودشم خوبه اون کار تخریب کاری بود اولین کاری که کردم گفتم باید واسه خودم بازاریابی کنم هزارتا برچسب تبلیغاتی چاپ کردم خیلی از جاها چسبوندم خلاصه بگم خیلی تبلایغات با روش های مختلف کردم تا اینکه کم کم کارم گرفت واقعا سودش هم بالاست خودمم هم کارگر دارم و فقط نظارت میکنم
الان ماه دومم هست که دارم کار میکنم و واقعا راضی هستم از کارم و اینو بگم توی کار اولم خیلی تجربه کسب کردم اگه تجربه کار اولم نبود هرگز نمی تونستم این کار رو شروع کنم تجربه هایی کسب کردم که واقعا تو زندگیم و این کارم نقش اساسی داشت و اینو بگم تو فکر یه کار دیگه هستم و اینو بدونین که هر شکست مقدمه یک پیروزی هست انشالله که همگی بتونین به کار دلخواهتون برسین یا علی
من پسر19 ساله هستم دانشجو رشته نقشه کشی معماری خیلی علاقه به کار کردن دارم منتهی تا یک ماه پیش بیکار بودم بذار از اول شروع کنم من تا سن 17 سالگی درس میخوندم بعد از گرفتن دیپلمم تصمیم به شروع کار کردم چند مدتی دنبال کار گشتم تا این که یه کار یکی از اقوام نزدیکمون میخواست راه بندازه که یه نفر رو میخواست برای زمانی که داخل دفترش نبود چون کارش دولتی بود و کنار کار دولتیش این کار رو میخواست راه بندازه که دفتر املاک بود و هیچ تجربه ای در این زمینه نداشت به هیچ کس هم اعتماد نداشت برای کار کردن در دفترش جز من چون تعریف از خود نباشه داخل کار صادق هستم چند ماهی که گذشت قلق کار کردن و نحوه برخورد با مشتری دستش اومد کم کم معامله هاش رونق گرفت تو معامله هاش سود خوبی گیرش میومد به من اون موقع برجانه 600هزار تومان میداد تا این که یه روز به من وعده داد که تو هم بیا مشتری جور کن اگر جور کردی تو سودش نصف نصف منم که از خدام بود برای همین هر جور بود فروشنده زیر قیمت پیدا میکردم تا یه مدت که دید دارم خیلی تلاش میکنم و ازش جلو میزنم سر اولین معامله زد زیر همه چی هر تهمتی که تونست ب من زد خیلی حرفا ب من زد که نباید میزد من بعد از اون از مغازش اومدم بیرون چند روز بعدش خیلی هم خواهش کرد که بیا برگردو داخل کار این مساعل پیش میاد من قبول نکردم چون اولین کارم بود و اقوامم بود خیلی ناراحت شدم اونقدر اون زمان اعصابم خورد بود که از کار کردن متنفر شدم حتی بعدش شده بود که از کار کردن میترسیدم تا این که یک سال گذشت و کم کم دلم میخواست یه کاری کنم خسته شده بودم تو خونه موندن چند مدت بود ذهنم سخت مشغول بود که چه کاری رو شروع کنم خیلی تحقیق و مشورت کردم با افراد مختلف این سایت رو خیلی دنبال میکردم از تجربه های مردوم خیلی که اینجا نقل کرده بودن خیلی ب معلوماتم اضافه شد منتهی در انتخاب شغلم و تصمیم گیریم هیچ کمکی نکرد تا اینکه یک روز ظهر با خودم داشتم همین جور فکر میکردم تا یه جرقه ای تو ذهنم زد. نه سرمایه میخواد نه مغازه میخواد و سودشم خوبه اون کار تخریب کاری بود اولین کاری که کردم گفتم باید واسه خودم بازاریابی کنم هزارتا برچسب تبلیغاتی چاپ کردم خیلی از جاها چسبوندم خلاصه بگم خیلی تبلایغات با روش های مختلف کردم تا اینکه کم کم کارم گرفت واقعا سودش هم بالاست خودمم هم کارگر دارم و فقط نظارت میکنم
