09-19-2015, 02:41 PM
مراقب این دام بزرگ باشید.
«بزرگترین راز ثروت در تاریخ» مقالهای بود که باعث به وجود آمدن این کتاب شد و نسخهای کوچکتر از فصل اول بود.
آن مقاله چنان معروف شد که بین هزاران نفر از مردم در اینترنت منتشر گردید. ناشران حوزه اینترنت دوباره آن را تهیه و منتشر کردند. وب سایت ها آن را در سایت های دیگر گذاشتند . دهها نفر از مردم برای من مطالبی نوشتند و اغلب از من تشکر می کردند و مقاله را می ستودند.
اما تعدادی از ایمیل ها یی که دریافت کردم انتقادی بودند. آن ها توسط اشخاصی فرستاده می شدند که از من تقاضای پول می کردند.
ظاهرا آن ها مقاله مرا خوانده و نتیجه گرفته بودند که من شخصی هستم که به هر کس از من تقاضا کند پول می دهم. در نتیجه برای من نامه نوشته و تقاضای پول کرده بودند.
مشکل این است که این چیزی نیست که مقاله به عنوان اصل بزرگ جذب دارایی شرح می دهد. من هیچ گاه ننوشتم: «تقاضای پول کن تا دارایی به دست آوری» در عوض، من حامل این پیام بودم: «به هر جا خوراک معنوی دریافت می کنید پول بدهید تا قانون جذب پول را فعال کنید.»
من به همه کسانی که برای من نامه نوشته و تقاضای پول کرده بودند مکاتبه کرده و مطلب را توضیح دادم.
هیچ یک در پاسخ مطلبی ننوشت.
من به دو دلیل این تجربه را برای شما بازگو کردم:
1. برای پول التماس و خواهش نکنید و تقاضا داشته باشید دارایی به دست آورید. فقط به گداهای کنار خیابان نگاه کنید . آن ها از زندگی کامیاب و پررونقی برخوردار نیستند. فقط زندگی را می گذرانند. اگر همین را هم بتوانند . یا به اشخاصی که ... انجام می دهند بنگرید. بیشتر آن ها در حال گدایی هستند ، هر چند هرگز کارشان را بدین نام نمی خوانند ، و به نظر نمی رسد هیچ گاه به اندازه کافی داشته باشند.
2. پولتان را به گداها ندهید و آن گاه انتظار داشته باشید دارایی کسب کنید. نمی گویم به فقرا کمک نکنید، هر چند این که چقدر باید به آن ها کمک کرد تا دستشان را بگیرد خود جای سوال است. در عوض می گویم پول را صرفا به دلیل این که اشخاص آن را تقاضا می کنند ندهید و آن گاه توقع داشته باشید که دکمه وفور نعمت کاینات را زده باشید.
من پول دادن همراه با حس اجبار یا وظیفه را نوعی دام می بینم. این مشکلی دایمی است که من همواره با کشیشانی که از مردم می خواهند به این دلیل که 1- آن ها محتاج پول هستند 2- انجیل دستور داده است، پول دهند، دارم.
هر دو دلیل ممکن است درست باشد. اما اگر شما یا هر شخص دیگری بدون این که احساس خوشی و شادمانی در قلب خود داشته باشید پول بدهید به شدت غیر محتمل است که پولی که داده اید چند برابر به سویتان برگردد.
بهترین راه برای تشخیص این که کجا باید پول را ببخشید این است که از خود یک سوال ساده بپرسید:
بیشترین شادمانی را کجا به دست آوردید؟
اگر می خواهید مطلب برایتان واضح تر شود یا سوالات بیشتری می خواهید تا به شما در خصوص دانستن این که کجا پول ببخشید کمک کند موارد زیر را بررسی کنید:
کجا فطرت خداجویتان به یادتان آورده شد؟
کجا ترغیب شدید به دنبال رویاهایتان بروید؟
چه کسی باعث شد شما از این که زنده هستید احساس خوشحالی کنید؟
پاسخ شما هر چه باشد همان جایی است که باید پول خود را ببخشید.
آن مقاله چنان معروف شد که بین هزاران نفر از مردم در اینترنت منتشر گردید. ناشران حوزه اینترنت دوباره آن را تهیه و منتشر کردند. وب سایت ها آن را در سایت های دیگر گذاشتند . دهها نفر از مردم برای من مطالبی نوشتند و اغلب از من تشکر می کردند و مقاله را می ستودند.
اما تعدادی از ایمیل ها یی که دریافت کردم انتقادی بودند. آن ها توسط اشخاصی فرستاده می شدند که از من تقاضای پول می کردند.
ظاهرا آن ها مقاله مرا خوانده و نتیجه گرفته بودند که من شخصی هستم که به هر کس از من تقاضا کند پول می دهم. در نتیجه برای من نامه نوشته و تقاضای پول کرده بودند.
مشکل این است که این چیزی نیست که مقاله به عنوان اصل بزرگ جذب دارایی شرح می دهد. من هیچ گاه ننوشتم: «تقاضای پول کن تا دارایی به دست آوری» در عوض، من حامل این پیام بودم: «به هر جا خوراک معنوی دریافت می کنید پول بدهید تا قانون جذب پول را فعال کنید.»
من به همه کسانی که برای من نامه نوشته و تقاضای پول کرده بودند مکاتبه کرده و مطلب را توضیح دادم.
هیچ یک در پاسخ مطلبی ننوشت.
من به دو دلیل این تجربه را برای شما بازگو کردم:
1. برای پول التماس و خواهش نکنید و تقاضا داشته باشید دارایی به دست آورید. فقط به گداهای کنار خیابان نگاه کنید . آن ها از زندگی کامیاب و پررونقی برخوردار نیستند. فقط زندگی را می گذرانند. اگر همین را هم بتوانند . یا به اشخاصی که ... انجام می دهند بنگرید. بیشتر آن ها در حال گدایی هستند ، هر چند هرگز کارشان را بدین نام نمی خوانند ، و به نظر نمی رسد هیچ گاه به اندازه کافی داشته باشند.
2. پولتان را به گداها ندهید و آن گاه انتظار داشته باشید دارایی کسب کنید. نمی گویم به فقرا کمک نکنید، هر چند این که چقدر باید به آن ها کمک کرد تا دستشان را بگیرد خود جای سوال است. در عوض می گویم پول را صرفا به دلیل این که اشخاص آن را تقاضا می کنند ندهید و آن گاه توقع داشته باشید که دکمه وفور نعمت کاینات را زده باشید.
من پول دادن همراه با حس اجبار یا وظیفه را نوعی دام می بینم. این مشکلی دایمی است که من همواره با کشیشانی که از مردم می خواهند به این دلیل که 1- آن ها محتاج پول هستند 2- انجیل دستور داده است، پول دهند، دارم.
هر دو دلیل ممکن است درست باشد. اما اگر شما یا هر شخص دیگری بدون این که احساس خوشی و شادمانی در قلب خود داشته باشید پول بدهید به شدت غیر محتمل است که پولی که داده اید چند برابر به سویتان برگردد.
بهترین راه برای تشخیص این که کجا باید پول را ببخشید این است که از خود یک سوال ساده بپرسید:
بیشترین شادمانی را کجا به دست آوردید؟
اگر می خواهید مطلب برایتان واضح تر شود یا سوالات بیشتری می خواهید تا به شما در خصوص دانستن این که کجا پول ببخشید کمک کند موارد زیر را بررسی کنید:
کجا فطرت خداجویتان به یادتان آورده شد؟
کجا ترغیب شدید به دنبال رویاهایتان بروید؟
چه کسی باعث شد شما از این که زنده هستید احساس خوشحالی کنید؟
پاسخ شما هر چه باشد همان جایی است که باید پول خود را ببخشید.