سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران

نسخه کامل: ××× مهارت های زندگی ×××
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
مطالبی در مورد مهارت های زندگی

یکی دیگر از رموز موفقیت، یادگیری مهارت های زندگی است.


دوستان مطالب خود را به اشتراک بگذاریم.




اولین مطلب:


روشهایی برای ترک عادت بد

عادت‌های بد خود را چگونه ترک کنیم؟

شما عادت‌هایتان را یاد گرفته‌اید، بنابراین، می‌توانید فراموششان کنید. اگر می‌خواهید کشتی زندگی‌تان را در یک مسیر جدید حرکت دهید، اول باید لنگر عادت‌های بد که شما را سنگین و زمین‌گیر کرده است، از جا بکنید. کلید کار این است که نیروی چرایتان را چنان قدرتمند سازید که میل شما به خشنودی آنی را در هم بشکند. برای این کار، یک استراتژی جدید می‌خواهید. فهرستی که در ادامه می‌آید استراتژی‌های محبوب من هستند :

۱-کشف محرک‌ها

به فهرست عادت‌های بدتان نگاه کنید و تعیین کنید چه چیزی هر کدام را تحریک می‌کند. چیزی را کشف کنید که من به آن «چهار سؤال بزرگ» می‌گویم و پشت هر عادت بدی قرار گرفته‌اند، چه کسی، چه چیزی، چه وقتی و چه جایی، مثال:

آیا وقتی که کنار شخص خاصی هستید، احتمالش بیشتر می‌شود که نوشیدنی الکلی بیشتری مصرف کنید؟
آیا در روز، زمان خاصی هست که انگار مجبورید یک چیز شیرین بخورید؟
چه احساسات و هیجاناتی هستند که بدترین عادت‌های شما را تحریک می‌کنند، استرس، خستگی، خشم، عصبانیت، درماندگی؟
چه وقت‌هایی آن هیجانات را تجربه می‌کنید؟ با چه کسی هستید، کجا هستید یا در حال انجام چه کاری هستید؟
چه موقعیت‌هایی عادت‌های بد شما را برمی‌انگیزند، نشستن داخل ماشینتان، قبل از جلسات بازبینی عملکرد، ملاقات با خویشاوندان سببی؟ همایش‌ها؟ موقعیت‌های اجتماعی؟ مواقعی که در خطر جسمی قرار دارید؟ ضرب‌الاجل‌ها؟
نگاهی دقیق‌تر به رویه‌های روزمره‌تان داشته باشید. وقتی از خواب بیدار می‌شوید، زمان قهوه خوردن یا ناهار خوردن یا وقتی بعد از یک روز کاری طولانی به خانه می‌رسید، معمولاً چه می‌گویید؟

دوباره، دفترچه‌تان را بردارید و محرک‌هایتان را یادداشت کنید. همین کار ساده، به تنهایی آگاهی شما را به شدت زیاد می‌کند. البته، این همه‌ی کاری نیست که باید انجام دهید، چون همان‌طور که قبلاً بحث کردیم، افزایش آگاهی‌تان از عادت‌های بد، برای از بین بردنشان کافی نیست.

[تصویر: bad-habit-2.jpg]

۲- پاک‌سازی خانه

خانه‌تان را کامل پاک‌سازی کنید. منظورم به معنی واقعی کلمه است. اگر می‌خواهید نوشیدنی الکلی را کنار بگذارید، باید قطره قطره‌اش را از خانه‌تان حذف کنید (و از ویلایتان، البته اگر دارید). باید از جام‌ها و وسایل زینتی و تجملی که موقع مصرف نوشیدنی‌های الکلی از آن‌ها استفاده می‌کنید، خلاص شوید. اگر می‌خواهید نوشیدن قهوه را کنار بگذارید، قهوه سازتان را جمع کنید و آن کیف پر از قهوه‌تان را به همسایه‌ی خواب‌آلودتان بدهید. اگر در تلاشید که مخارجتان را محدود کنید، وقت بگذارید و هرگونه کاتالوگ یا پیشنهادی که به صندوق پستی خانه‌تان و یا ایمیلتان می‌آید، کنسل کنید. با این کار دیگر حتی نیازی به جمع‌آوری و ریختن آن‌ها در سطل زباله هم ندارید. اگر می‌خواهید غذاهای سالم‌تری بخورید، قفسه آشپزخانه‌تان را از همه‌ی انواع غذاهای ناسالم خالی کنید و خریدنشان را متوقف کنید. این حرف‌ها را هم بگذارید کنار که فقط به این دلیل که خودتان نمی‌خواهید آن غذاها را مصرف کنید، عادلانه نیست که دیگر اعضای خانواده‌تان را هم از خوردنشان منع کنید. به من اعتماد کنید. دیگر اعضای خانواده‌تان هم بدون آن غذاهای ناسالم بهتر خواهند بود. آن‌ها را به خانه‌تان نیاورید و از هر چیزی که عادت‌های بدتان را فعال می‌سازد، خلاص شوید.


۳- جایگزین کردن

یک بار دیگر به فهرست عادت‌های بدتان نگاه کنید. چگونه می‌توانید آن‌ها را تغییر دهید که دیگر این قدر مضر نباشند؟ آیا می‌توانید آن‌ها را با عادت‌های سالم‌تر جایگزین کنید یا این‌که می‌توانید کاملاً آن‌ها را رها کنید؟ برای همیشه.
همه‌ی کسانی که من را می‌شناسند، می‌دانند عاشق این هستم که بعد از غذا، چیزی شیرین بخورم. اگر در خانه‌مان بستنی داشته باشیم، این چیز شیرین به سه اسکوپ بستنی با تکه‌های موز (۱۲۵۵ کالری) تبدیل می‌شود. در عوض، من این عادت بد را با دو شکلات هرشی (۵۰ کالری) جایگزین کرده‌ام. با این کار هنوز هم آن علاقه به خوردن چیز شیرین را ارضا می‌کنم، بدون اینکه مجبور باشم ساعتی اضافی را روی تردمیل صرف کنم فقط به این دلیل که دوباره به وزن طبیعی‌ام برگردم.

خواهرزن من، عادت داشت موقع تماشای تلویزیون غذاهای ترد و شور بخورد. او به صورت ناخودآگاه یک چیپس خانواده‌ی کامل را به تنهایی می‌خورد. بعد فهمید چیزی که واقعاً از آن لذت می‌برد، احساس تردی در دهانش بود و تصمیم گرفت این عادت بد را با خوردن تکه‌های هویج، کرفس و کلم بروکلی جایگزین کند. او همان احساس لذت‌بخش را داشت و در همان زمان، متخصص تغذیه‌اش هم خوردن سبزیجات را به او توصیه کرده بود.

شخصی که قبلاً برای من کار می‌کرد، عادت داشت روزانه ۸ تا ۱۰ نوشابه‌ی رژیمی بنوشد (این عادت بدی ست!) به او توصیه کردم این عادت بد را با آب گازدار و اضافه کردن لیموی تازه یا آب لیمو یا آب پرتقال تازه جایگزین کند. او حدود یک ماه این کار را انجام داد و البته پی برد که حتی آب گازدار هم نمی‌خواهد. آن را با آب ساده جایگزین کرد.
سرگرم این بازی شوید و ببینید چه رفتارهایی را می‌توانید جایگزین یا حذف کنید یا این‌که تغییرشان دهید.


۴- آرام شروع کنید

من نزدیک اقیانوس آرام زندگی می‌کنم. هر وقت می‌خواهم برای شنا وارد آب شوم، اول، غوزک پاهای ام را با شرایط جدید وفق می‌دهم. بعد، آرام آرام در آب راه می‌روم تا آب به زانوهایم برسد. بعد، کمر و قفسه‌ی سینه و همه‌ی این‌ها قبل از این است که کاملاً خودم را در آب غوطه‌ور کنم. بعضی‌ها سریع در آب شیرجه می‌زنند و تمامش می‌کنند، خوش به حالشان. ولی من این طوری نیستم. دوست دارم راهم را به داخل آب، آرام طی کنم. در مورد بعضی از عادت‌های دیرینه و با دوام، شاید مؤثرتر باشد که قدم‌های کوچکی بردارید تا به آرامی، آن‌ها را از بین ببرید. ممکن است دهه‌ها آن عادت‌ها را تکرار، تقویت و نهادینه کرده باشید و بنابراین عاقلانه است که برای رها کردنشان، به خودتان کمی وقت بدهید و هر از چند گاهی فقط یک قدم بردارید.

چند سال پیش، دکتر به همسرم گفت باید کافیین را برای چند ماه از رژیم غذایی‌اش حذف کند. هر دوی ما عاشق قهوه بودیم، بنابراین حالا که او باید این موضوع را تحمل می‌کرد، فکر کردم این کار فقط وقتی عادلانه است که با هم این کار را انجام بدهیم. اول نصف نصف عمل کردیم، یعنی برای یک هفته ۵۰ درصد قهوه‌ی بدون کافیین و ۵۰ درصد قهوه‌ی معمولی مصرف کردیم. هفته‌ی بعد، به کل از قهوه‌ی بدون کافیین استفاده کردیم. بعد، یک هفته چای بدون کافیین ارل گری مصرف کردیم و پس از آن به چای سبز بدون کافیین روی آوردیم. یک ماه طول کشید تا به آن نقطه برسیم، ولی حتی یک لحظه هم از این حذف کافیین رنجی متحمل نشدیم، نه سردرد، نه خواب‌آلودگی و نه هیچ چیز دیگری. هر چند اگر این کار را ناگهانی انجام می‌دادیم، فکر نمی‌کنم موفق می‌شدیم.


۵- یا بپرید

همه‌ی آدم‌ها با یک روش یکسان موفق نمی‌شوند. پژوهش گران کشف کرده‌اند برای بعضی از آدم‌هایی که می‌خواهند تغییراتی را در شیوه‌ی زندگی‌شان ایجاد کنند، آسان‌تر است که خیلی از عادت‌های بدشان را یک باره عوض کنند. یک متخصص قلب و عروق پیشگام، دکتر دین اورنیش، پی برد که می‌تواند بیماری‌های قلبی پیشرفته‌ی آدم‌ها را، بدون تجویز دارو یا عمل جراحی و در واقع با ایجاد تغییرات چشم‌گیر در سبک زندگی‌شان بهتر کند. او کشف کرد که آن‌ها اغلب این کار را آسان‌تر می‌دانند که به یک باره تقریباً با همه‌ی عادت‌های بدشان خداحافظی کنند. او تعدادی از آن‌ها را به یک دوره‌ی آموزشی دعوت کرد که در آن غذاهای چرب و با کلسترول بالا را با یک رژیم غذایی بسیار کم‌چرب جایگزین می‌کرد. این برنامه شامل ورزش (بلند کردن آن‌ها از تخت‌هایشان، پیاده‌روی و آهسته دویدن) و در ضمن، تکنیک‌های کاهش استرس و دیگر عادت‌های سلامتی قلب بود. شگفت‌انگیز بود که کم‌تر از یک ماه، این بیماران یاد گرفتند آن عادت‌های بد مادام‌العمرشان را رها کنند و عادت‌های جدید را بپذیرند. آن‌ها به این کارشان ادامه دادند تا بعد از یک سال سلامتی شگفت‌انگیزی را تجربه کردند. شخصاً، این موضوع را یک استثنا می‌دانم، نه قاعده؛ اما شما خودتان باید بفهمید که کدام استراتژی به بهترین شکل برایتان مؤثر واقع می‌شود.

وقتی باید عادت بدی را در خانه تغییر دهم، با احتیاط و آهسته عمل می‌کنم، اما در زندگی حرفه‌ای‌ام، پی برده‌ام که شیرجه‌ی بزرگ به مراتب مؤثرتر است. خواه وارد یک کسب و کار جدید شوم یا با مشتری‌ها، شرکا یا سرمایه‌گذاران جدید سر و کار داشته باشم، معمولاً به آهستگی عمل کردن، با آن هم‌خوانی ندارد.


بازرسی عادت‌های بد

به شما توصیه نمی‌کنم که همه‌ی چیزهای بد را از زندگی‌تان حذف کنید. در بیش‌تر موارد، اعتدال و میانه‌روی خوب است. ولی چگونه می‌توانید تشخیص دهید که آیا یک عادت بد بر شما مسلط شده است یا نه؟ من این کار را با بازرسی عادت‌های بدم انجام می‌دهم. هر از چند گاهی یکی از عادت‌های بدم را انتخاب می‌کنم و بررسی می‌کنم تا مطمئن شوم که در رابطه‌مان با هم هنوز هم من حرف اول را می‌زنم یا نه. عادت‌های بد من، نوشیدن قهوه، خوردن بستنی، نوشیدن نوشابه و دیدن فیلم است. قبلاً وسواس بستنی خوردنم را برایتان توضیح دادم. وقتی این موضوع به نوشابه می‌رسد، دوست دارم مطمئن شوم که از یک لیوان لذت می‌برم، نه غرق شدن در یک عادت بد.

تقریباً هر سه ماه، یکی از عادت‌های بدم را انتخاب می‌کنم و برای ۳۰ روز از آن دوری می‌کنم (این موضوع احتمالاً از باورهای کاتالویک من است). من عاشق این موضوع هستم که به خودم ثابت کنم هنوز هم رئیس و مسئول عادت‌های خودم هستم. خودتان این کار را امتحان کنید. یک عادت بد را انتخاب کنید، چیزی که در آن میانه‌روی و اعتدال را رعایت می‌کنید اما می‌دانید که مانعی مقابل بهتر بودنتان است و خودتان را به یک سفر ۳۰ روزه دعوت کنید. اگر متوجه شدید که واقعاً برایتان سخت است ۳۰ روز از آن پرهیز کنید، ممکن است پی ببرید ارزشش را دارد که آن را کاملاً از زندگی‌تان حذف کنید.

منبع: برگرفته از کتاب اثر مرکب، آغاز جهشی در زندگی، موفقیت و درآمد شما
چگونه انتقاد از خود را قبول کنیم؟

چطور با انتقاد از خود کنار بیاییم ؟
انتقاد سازنده و نحوه کنار آمدن با آن

من به عنوان یک دانشگاهی، باید با انتقاد کنار بیایم. اساتید راهنمای من مقالاتم را با رنگ‌های مختلف تصحیح می‌کنند و تک تک نقاط ضعف آن را نشان می‌دهند. پس از انتشار آنها نوبت منتقدین می‌رسد تا نقاط ضعف و تک تک خطاها را آشکار کنند و برخی از آنها حتی از این کار لذت هم می‌برند. اینکه از زحماتتان انتقاد کنند، دردآور است. وقتی دیگران رفتارهای غلط شما را گوشزد می‌کنند و می‌خواهند که آنها را اصلاح کنید، ممکن است ناراحت شوید. قبول کردن انتقادات در مورد ظاهر هم که دیگر جای خود دارد! اکنون برای کنار آمدن با این همه انتقاد باید چه کرد؟

[تصویر: Self-criticism-3.jpg]

آیا موضوع شما هستید؟

برخی از انتقادها متوجه شخص شماست. وقتی کسی از ظاهر یا رفتار شما انتقاد می‌کند، نمی‌شود آن را به دل نگرفت.اما در برخی موارد این افکار و سایر کارهای شماست که مورد انتقاد قرار می‌گیرد.
شاید سخت باشد، اما شما باید تفکر و کارهایتان را از خودتان مجزا بدانید. وقتی کسی از نتیجه تلاش شما انتقاد می‌کند، باید ازاین امر استقبال کنید. هرچقدر هم که به نوشته‌ها و فعالیت‌هایتان علاقمند باشید، باید بدانید که همیشه راهی برای پیشرفت و بهبود آنها وجود دارد. اگر کسی وقت بگذارد و به شما پیشنهادی بدهد، با گوش دادن به آن می‌توانید چیزهای زیادی یاد بگیرید.

باید گفت که رو به رو شدن با انتقاد ممکن است دردناک باشد. من پیشنهاد می‌کنم مدتی از گوش کردن و مطالعه انتقادها دست بردارید و هروقت احساسات منفی درونی خود را از بین بردید، برای بررسی آنها برگردید. شما وقتی آماده رویارویی سازنده با انتقاد هستید که با مطالعه گفته‌های منتقدین کارهایتان احساس نکنید آنها ... هستند و باور کنید که شاید منظوری داشته باشند. پس از این، می‌توانید بفهمید که کجای کارتان اشکال داشته و آن را اصلاح کنید.


اگر انتقاد در مورد خودتان باشد چطور؟
اغلب افرادی که انتقاد می‌کنند، هدف بدی ندارند. آنها به شما و زندگی شما اهمیت می‌دهند. خود آنها هم از اشاره به نکات نادرست به شما که نیاز به تغییر دارند، حداقل اندکی احساس ناراحتی می‌کنند.
توجه به اینکه انتقادات از سر دوست داشتن بیان می‌شوند، در مواردی که مربوط به موضوعات شخصی است، کمی مشکل است و به ما برمی‌خورد (و باید هم بربخورد)؛ مثل وزن، ظاهر یا انتخاب‌های سرنوشت‌ساز شما! قبول کردن انتقادهایی که در مورد تصویر ذهنی شما از خودتان باشد سخت است. مثلا وقتی وزنتان زیاد شود، خودتان از این موضوع آگاهید. از این جهت اگر کسی این موضوع را به شما بگوید، کمکی به شما نکرده است.


در این موارد، سعی کنید محبت را در پس کلمات ببینید. چند نفس عمیق بکشید و لبخند بزنید. آنها برایتان ارزش قائلند که حرفی می‌زنند.


در مورد انتقادات دائمی چه باید کرد؟
بله، افرادی هستند که برای انتقاد کردن زندگی می‌کنند (یا حداقل برای انتقاد کردن از شما زنده‌اند). در مواجهه با این افراد، توجه به اینکه آنها برایتان ارزش قائلند کافی نیست، زیرا انتقاد کردن آنها پایان ندارد. در این شرایط باید با آنها گقتگویی بی‌رودربایستی داشته باشید.
به آنها بگویید که از توجهی که به شما دارند، متشکرید، اما اظهار نظرهای مداوم آنها ناراحت‌کننده و آزاردهنده است. اگر این هجمه‌ها پایان نیافت، باید از رو به رو شدن با این فرد دست بردارید. از وقت‌گذراندن با افرادی که مدام شما را ناراحت می‌کنند و دست از انتقاد برنمی‌دارند، اجتناب کنید.

تحقیقات جدید نشان داده که زنان در محل کارشان بیشتر از مردان مورد انتقاد قرار می‌گیرند. اگر این اتفاق برایتان می‌افتد، به دفعاتی که از کار شما انتقاد می‌شود و دفعاتی که به خاطر آن مورد تشویق قرار می‌گیرید توجه کنید.اگر حس می‌کنید همکارانتان به اندازه کافی به کارهای مثبت شما توجه نمی‌کنند و بیشتر به بیان مشکلات می‌پردازند، وقت آن رسیده که با رئیس و همکاران خود در مورد محیط کاری صحبت کنید.

نوشته : دکتر Art Markman
مهارتی به نام خودآگاهی

با خودآگاهی شناخت بهتری از توانمندیها، نقاط ضعف و احساسات خود بدست می آوریم و می توانیم در جهت برطرف کردن نقاط ضعف و پررنگ کردن توانمندیها و مشخص کردن اهداف واقع بینانه پیش برویم.

خودآگاهی

خودآگاهی چیست؟ انواع آگاهی از خودچیست ؟فواید آگاهی از خود چیست و چگونه به ما کمک می کند تا شناخت بیشتری نسبت به خود پیدا کنیم؟ ویژگی های افراد خود آگاه چیست؟

خودآگاهی یعنی شناخت نقاط ضعف و قوت، خواست ها، ترس، نیازها، تمایلات و رغبت های خود است. یعنی اینکه فرد از خود چه برداشتی دارد و چه احساسی از این برداشتهای خود پیدا می کند.

خودآگاهی مهارتی است که به ما کمک می کند تصور درستی از خود داشته باشیم و با تعمق نسبت به خود، به تمام ویژگی های فردی خود بنگریم و خود را بهتر بشناسیم، از حقوق و مسئولیتهای خود آگاه باشیم و تصمیم بگیریم چگونه باشیم و از کسی که هستیم شاد و راضی باشیم.

آگاهی از خود انواع مختلفی دارد:
* خود اجتماعی
* خود واقعی
* خود فیزیکی
* خود جنسیتی
* خود معنوی
* خود آرمانی

افراد خود آگاه دارای ویژگی‌های هستند که عبارتند از:
ارزش قائل شدن برای خود و دیگران و دوری کردن از تحقیر و سرزنش خود و دیگران، روحیه مثبت اندیشی و مشارکت و همکاری، روحیه انتقاد پذیری و آگاهی و دفاع از ارزشها و اعتقاد خود، استقبال از مشورت کردن با دیگران و افراد صاحب نظر، مقاومت در مقابل فشارها و ضربه های روانی و اجتماعی، احساس خشنودی و رضایت خاطر از زندگی.

مهارت خودآگاهی به ما می‌آموزد که در زندگی چگونه رفتار کنیم تا موفق تر و شادتر باشیم:
با تکیه برنقاط قوت برای بهبود نقاط ضعف خود تلاش کنیم. آگاهی از نقاط ضعف باعث می شود تا فرد تسلط بیشتری بر خود داشته باشد. شناخت نقاط ضعف، اشتباهات و نارضایتی ها اولین قدم در جهت تغییر است.

از نیازهای خود اطلاع داشته باشیم و بتوانیم از مسیر سالم نیازهای خود را برآورده کنیم.

آگاهی از احساسات خود کمک می کند تا بتوانیم بهتر احساسات خود را کنترل کنیم. و در جهت رفع احساسات منفی خود اقدامات موثری انجام دهیم.

در زندگی اهداف واقعی را دنبال کنیم و از دنبال کردن اهداف غیرواقعی و تخیلی دوری کنیم. زیرا این گونه اهداف موجب سرخوردگی و ناکامی در زندگی شخصی ما می شود. پیگیری اهداف ارزشمند زندگی موجب شادکامی و سلامت روان فرد می شود.

همچنین برخی ویژگی ها مانند غرور و خودبزرگ بینی، توقعات و انتظارات بیش از حد، کمال طلبی و تمامیت خواهی موانع خودآگاهی محسوب می شوند. زیرا انسان با این ویژگی ها سعی در رسیدن به همه چیز دارد و هیچ گاه رضایت کافی را از خود بدست نمی آورد و این افکار موجب اختلال در موفقیت او می شود. با شناسایی عوامل مخل خودآگاهی و موفقیت می توان آنها را از بین برد و مسیر مثبت اندیشی و شکوفایی را برای خود بوجود آورد.

در نهایت آگاهی از خود موجب می شود، تا ما به توانمندی و نقاط مثبت خود احاطه داشته باشیم. کسب مهارتهای خود آگاهی منشاء رفتارهای سازنده، مسئولانه و مفید است. تا بتوانیم به طور واقع بینانه محدودیتها، کاستی ها و ناتوانیهای خود را ببینم و آنها را به عنوان قسمتی از خود بپذیریم. قبول اشتباهات و یادگیری از آن یکی دیگر از نکاتی است که باعث افزایش عزت نفس و توانمندی فرد است.
مهارت های دهگانه زندگی

مهارت های زندگی مهارت هایی هستند که توانایی اجتماعی و روحی فرد را افزایش می دهند و موجب می شوند تا او بتواند به نحوی بهتر و موثرتر با مشکلات و دشواری های زندگی مواجه شود. هر قدر مهارت های زندگی فردی بالاتر باشد، او بهتر می تواند سلامت روان و رفتار خود را حفظ کند و به شیوه ای منطقی و کارآمد مشکلات پیش آمده را برطرف کند.

مهارت های زندگی قدرت سازگاری افراد را بالا می برد، شخص می تواند مسئولیت های اجتماعی و شخصی زندگی را بهتر بپذیرد و توانمندی هایش را بروز دهدو از آسیب های ناشی از ناتوانی در حل مشکلات در امان بماند.

سازمان بهداشت جهانی مهارت های دهگانه ای را معرفی کرده است که هر کس باید این توانایی ها را برای داشتن زندگی فردی و اجتماعی موفق کسب کند:

1- مهارت خودآگاهی
2- مهارت همدلی
3- مهارت روابط بین فردی
4- مهارت ارتباط موثر
5- مهارت مقابله با استرس
6- مهارت مدیریت هیجان
7- مهارت حل مسئله
8- مهارتت تصمیم گیری
9- مهارت تفکر خلاق
10- مهارت تفکر نقادانه


مهارت خودآگاهی
مهارت خودآگاهی توانایی شناخت نقاط ضعف و قوت هر فرد است. اگر هر فرد بتواند تصویری واقع بینانه از خود کسب کند و نیازها و تمایلاتش را به خوبی بشناسد، می تواند با حقوق فردی، اجتماعی و مسئولیت های فردی و اجتماعی اش آشنا شود.

مهارت همدلی
همدلی به این معنی است که فرد در هر شرایطی، چه خوب و چه بد، بتواند دیگران و مشکلاتشان را درک کند. به این ترتیب، دیگران را دوست دارد و دیگران نیز او را دوست دارند و به هم توجه می کنند که در نتیجه، روابط اجتماعی افراد با یکدیگر بهتر می شود.

مهارت روابط بین فردی
این مهارت، مشارکت و اعتماد واقع بینانه و همکاری با دیگران را مشخص می کند و موجب می شود تا روابط دوستانه ای را با دیگران ایجاد کند و دوستی های ناسالم را خاتمه دهد تا کسی از چنین روابطی آسیب نبیند.

مهارت ارتباط موثر
با کسب این مهارت، افراد می آموزند برای درک بهتر دیگران، به شیوه ای درست، به صحبت های آنها گوش دهند. همچنین فرد بتواند نیازها و احساسات خودش را با دیگران در میان بگذارد تا هم نیازهای دیگران و هم نیازهای خودش برآورده شود و در نتیجه ارتباطی رضایت بخش شکل گیرد.

مهارت مقابله با فشار عصبی
زندگی در دنیای مدرن با فشارهای روحی و روانی بسیاری همراه است. اگر این فشارها بیش از حد به طول بینجامد بر زندگی افراد تاثیر منفی می گذارد و زمینه ساز بروز مشکلات جدی می شود. با آموختن این مهارت افراد هیجان های مثبت و منفی را در خود و دیگران می شناسند و سعی می کنند واکنشی نشان دهند که این عوامل مشکلی برای آنها ایجاد نکنند.

مهارت مدیریت هیجان
هر انسانی که در زندگی خود با هیجانات گوناگونی از جمله غم، خشم، ترس، خوشحالی، لذت و موارد دیگر مواجه است که همه این هیجانات بر زندگی او تاثیر می گذارد. شناخت و مهار این هیجانات، همان مدیریت هیجان است. برای کسب این مهارت فرد به طور کامل باید بتواند احساسات و هیجانات دیگران را نیز درک و به نوعی این هیجانات را مهار کند.

مهارت حل مسئله
زندگی سرشار از مسائل ساده و پچیده است. با کسب این مهارت بهتر می توانیم مشکلات و مسائلی را که هر روز در زندگی برایمان رخ می دهند، از سر راه زندگی مان برداریم.

مهارت تصمیم گیری
برای برداشتن هر قدمی در زندگی باید تصمیم گیری کنیم، مسیر زندگی انسان را تصمیم گیری های او مشخص می کند. با آموختن این مهارت اهداف خود را واقع بینانه تعیین و از میان راه حل های موجود بهترین را انتخاب می کنیم و مسئولیت عواقب آن را نیز به عهده می گیریم.

مهارت تفکر خلاق
تفکر یکی از مهمترین مهارت های زندگی است. مهارت تفکر خلاق، همان قدرت کشف، نوآوری و خلق ایده ای جدید است تا در موارد گوناگون بتوانیم راهی جدید و موثر بیابیم. با آموختن تفکر خلاق، هنگام مواجهه با مشکلات و دشواری ها احساسات منفی را به احساسات مثبت تبدیل می کنیم.

هنگامی که تفکر خلاق را می آموزیم دیگر مشکلات زندگی مزاحم ما نیستند، بلکه هر کدام فرصتی هستند تا راه حل های جدید بیابیم و مشکلات را به گونه ای حل کنیم که کسی تاکنون این کار را نکرده باشد.

مهارت تفکر نقادانه
مهارت تفکر نقادانه موجب می شود هر چیزی را به سادگی قبول یا رد نکنیم و پیش از آن، موضوع مورد نظر را به خوبی مورد بررسی قرار دهیم و پس از آن، در مورد رد یا پذیرش آن تصمیم گیری کنیم. با آموختن تفکر نقادانه فریب دیگران را نمی خوریم و به عاقبت امور به خوبی فکر می کنیم و دقیق و درست تصمیم می گیریم و ارتباطات درستی برقرار می کنیم.***
لینک مرجع