سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران

نسخه کامل: تغییر یا ادامه شغل؟
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
سلام به دوستان عزیز من خانم هستم 29 سالمه و 8 ساله که در بخش دولتی مشغول بکار هستم. هنوز رسمی نیستم و به صورت قرارداری سازمان مشغول بکارم.
حقوق ماهیانه بطور میانگین 1میلیون ونیم
ساعت کار 8صبح تا 5 بعد از ظهر .
فاصله محل کار تا منزل حدودا 1 ساعت.
حجم کار بسسسسیار بالا در حدی که جنازم میرسه خونه
تنوع و یا نشاط در کار زیر صفر.
حالا مشکلم...
من 1 پسر دو سال و نیمه دارم که باید بذارمش مهد و از اینکه مجبورم هر روز 6 صبح بیدارش کنم ببرمش مهد و تا دیر وقت توی مهد بمونه بشدت عذاب وجدان دارم و احساس میکنم این روال باعث میشه کم کم تربیت و همه چیز بچم فدای کار من بشه.
برای من اولویت اول توی زندگیم بچمه به همین دلیل به فکر این افتادم که از کار کارمندی بیام بیرون و برای خودم کاری رو شروع کنم که بتونم هم به بچم برسم هم زندگیم و هم درآمدی داشته باشم چون به پولش نیاز دارم و با درآمد فقط همسرم زندگیمون نمیچرخه.
توانایی های من:
یک دوره مختصر پتینه رو رفتم
از پس کارای هنری بر میام تقریبا (هنرستان و کاردانی گرافیک خوندم)
دوستان ممنون میشم اگر نظرتون رو بگید اصلا تو شرایط اقتصادی الان خارج شدن از کار دولتی عاقلانه هست؟
پیشنهادتون برای کار چی هست؟
متاسفانه این کارمند بودن کاملا قدرت ریسک رو ازم گرفته و خیلی محتاط شدم، لطفا بهم کمک کنید اصلا نمیتونم تصمیم بگیرم
منم از کارمندی پس از 13 سال زدم بیرون .. حتما کتاب توصیه های بابای دارا قبل از اینکه کارمندی را رها کنید رو بخونید
سلام همراه میلیاردر عزیز
منم با شرایط شما مواجه شدم و الان دارم در منزل کار میکنم
چون دیدم من در وهله ی اول مادرم اونم مادر 1 پسر کلی کتاب خوندم و همایش و مشاوره رفتم و فهمیدم دخترها تا از قیافه و رفتار و حتی صدای 1 نفر خوششون بیاد زود دل میبندن و بهش میچسبن ولی پسرا ابدا همچین روحیه ای ندارن و جدایی از مادر و خونه تو 3سال اول ( بعضی ها میگن تا 5سالگی) براشون مفهوم ترد شدگی از سمت مادر داره و گاهن با مادر کم رابطه و بدرفتار میشن و اصل مشکل در نوجوونی گریبان گیر خانواده و پسر میشه
چون پسر فقط سالهای اول زندگی فرصت داره عشق ورزی و محبت کردن و اهمیت به دیگران رو از مادر بیاموزه وپعد از ورود به سن مدرسه دنبال الگو پذیری از مردها و پدر هست چون تو اون سن جنس خودشو میشناسه
پسر ها تو مهد نمیتونن زندگی گروهی رو بپذیرن و پرخاشگر و افسرده میشن در حالی که دخترها از اول عاشق بازیهای گروهین
و....

کتاب هنر پسر داری رو هم بخون خیلی بدردت میخوره و سی دیهای دکتر غفرانی در 7سال اول خیلی خیلی عالیه

من گشتم و گشتم و تصمیم گرفتمبعد از 12 سال کارو تلاش و سابقه، کارو بزارم لابلای زندگیم - نه زندگیم وسط کارم باشه
تصمیم گرفتم آرامش پسرمو با چندسالی با دلم طاق بزنم آخه من برعکس شما عاشق کارم بودم - کارم تمام شادابی و انرژی زندگیم بود
ولی 1 تصمیم بزرگ گرفتم الان کمتر خرج میکنم بچم هنوز ازم پول و ثروت نمیخواد منم آسه تر میرم به سمت میلیاردر شدن دیر نمیشه ولی 1 لحظاتی رو از دست میدی اگه تو روز کنار بچت نباشی که هرگز دیگه فرصتش رو نداری
دیگه تو اولین کسی نیستی که میبینی ملق زد معلمش شاید برات تعریف کنه
تو شب میای و حال نداری برات خالی ببنده و قپی در کنه میگی بسته ولم کن ولی اون از صبح تو ذهنش آماده کرده اینارو تا بهت بفهمونه موجود مهمیه ولی تو ذوقش میخوره احساس میکنه برات مهم نیست حالا تو هرچقدر که بگی برا راحتیه تو کار میکنم
اون آسایش مالی نمیخواد آرامش حضور تورو میخواد


مادرانه تصمیم بگیر پول میاد روزیتو خدا میده - کار دوباره پیدا میشه - و... ولی هرگز دوباره پسرت 2ساله نمیشه
ببخشید خیلی حرف زدم ولی دلم برا بچه ها میسوزه و مادرایی که بعد میگن کاش بیشتر پیشش بودم ( خیلی مادرا رو دیدم که با وجوونشون بشدت درگیرنو اینو میگن)
tan-graphic
ممنون از راهنماییتون.
منم الان تو فکر همینم که اگه بشه تا مدتی همزمان 2کار رو انجام بدم .
ولی با هر کدوم از همکارام صحبت میکنم همه مخالفن. حتی یک نفر هم تشویقم نمیکنه همه میگن پشیمون میشی حتی توی خانواده هم همه میگن داری اشتباه میکنی، تو این وضعیت اقتصادی هیچ آدم عاقلی این کارو نمیکنه.
موندم سر دو راهی
tan-graphic
ممنون از راهنماییتون.
منم الان تو فکر همینم که اگه بشه تا مدتی همزمان 2کار رو انجام بدم .
ولی با هر کدوم از همکارام صحبت میکنم همه مخالفن. حتی یک نفر هم تشویقم نمیکنه همه میگن پشیمون میشی حتی توی خانواده هم همه میگن داری اشتباه میکنی، تو این وضعیت اقتصادی هیچ آدم عاقلی این کارو نمیکنه.
موندم سر دو راهی
با سلام
سرکار خانم به نظر بنده شما اگر سرمایه ای در دست دارید میتونید با اون سرمایه گذاری کنید و در مدتی هم که فعالیت نمی کنید از سود اون بی بهره نباشید.
در کنارش هم ابتدا یک بیوگرافی شغلی و از تجربیات و سابقه کاری در زمینه هایی که داشتین بفرمائید تا دوستان بهتر راهنماییتون کنن
به نظرم بدترین مسئله در تصمیم گیری استرس هست که درگرفتن تصمیمات درست و غلط خیلی موثر هست
به قول استاد ارجمند جناب آقای قربانیان محترم در ابتدای کار میتونید از بخش روانشناسی انجمن و مطالب مفیدش بهره ببرید و خیلی در تصمیم گیری ها و بازگشت آرامش به انسان کمک میکنه.
امیدوارم مفید بوده باشن عرایض بنده
yas-sam جان گفتم که مادرانه تصمیم بگیر زندگی تورو الان شما و فرزندو همسرتون تشکیل میده
هیچ کس الان جای شما نیست و تشویق یا مواخذه ی اونها اهمیتی نداره
منم با مخالفت همه تصمیمم رو انجام دادم ولی الان تو خونم آرامشه بزرگ شدن بچم رو میفهمم و میبینم و همبازیش منم - تربیتش دست خودمه
تو خونه کنارش کار میکنم حقوقم دیگه ثابت نیست گاهی کمه گاهی زیاد

ولی میدونم اینجوری میشه میلیاردر شد نه با کارمندی - اینجوری از نظر مالی و روحی و همه جوره ارباب خودمم
و شب بدون عذاب وجدان از وقت نذاشتن برای بچم و حوصله نداشتن برا همسرم میخوابم

چرا وقتی میگی هنوز رسمی هم نشدی بعدا پشیمون میشه خوب بعد از 2 سال که بچت بزرگتر شد و مراقبت کمتری خواست دوباره میری کارمند میشی ولی اینبار بدون عذاب وجدان با خیال آسوده
چون میدونی سرمایه ی تو دانسته ها و توانایی هاته و فرزندت
اینجوری فکر کن و نیتت وظیفه ی مادریت باشه و فداکاری بخاطر بچت بقیه میگن حالا بچت مگه میاد بگه ممنون بیکار شده بخاطر من ولی منتظر همچین چیزی نباش مادر برا بچش و زن برا همسرش محبت و فداکاری بی منت و بی قید و شرط میکنه و ذاتش اینه و اجرشم خدا بهش میده نه بنده هایی که خودشون لنگ هزارتا چیزن -
بگو برا آرامش دل خودم این تصمیم رو میگیرم نه برا حرف مردم یا تشکر خانواده از من اینجوری راحت تصمیم میگیری
و خدا هم فکر زیبا و خلاقانه و کار راحت و برکت رو به مال و زحمتت میبخشه
لینک مرجع