سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران

نسخه کامل: .هفت اصل برای برند سازی به کمک مشتریان
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
هفت اصل برای برند سازی به کمک مشتریان

محمدسالاری World research 
ایجاد زمینه و انگیزهبرای مشتریان جهت تشریک مساعی در تقویت و توسعه یک برند، شیوه ای است کهبر"هر چه مفید تر بودن" متمرکز است.
مشتریان درتشریک مساعی برای تقویت برند شما چه انگیزه ای دارند و نقش محققین چه می تواندباشد؟
ایجاد زمینه وانگیزه برای مشتریان جهت تشریک مساعی در تقویت و توسعه یک برند، شیوه ای است کهبر"هر چه مفید تر بودن" متمرکز است. فلسفه بازاریابی اجتماعی در عمقدیدگاه خود بر این اصل یعنی مفید بودن تکیه می ورزد و این بدان مفهوم است که دیگرفروش محصولات و خدمات بر دو عامل خریدار و فروشنده محدود نمانده و عامل سومی باشاخص مفید بودن این تعامل، بر آن نظارت می نماید
درگیر کردن ودخالت دادن مشتری در کارها، تمایز محصول یا خدمات،و تحسین کردن مردم به جای تحریکآنها به خرید، جایزه دادن به خاطر خرید، یا ارائه فرصتهائی برای مشهور کردن آنان،روشی است که به شراکت با مشتریان در ساخت و تقویت برند منجر می گردد.اینکه انگیزهمردم در حمایت از برخی برندها چیست و اینکه برخی برندها ذاتا" دارای طراحیمشارکت آمیز می باشند، از جمله موضوعاتی هستند که به نظر می رسد در هفت اصل موردشناسائی قرار گرفته زیر مستتر باشد. اصولی که حاصل تحقیق از مشتریان و کارشناسانصنفی است
به دیگران همفرصت دهید : برای مشتریان نقشی فراتر از خرید محصول یا خدمات تان قائل باشید.بهطور مثال آیا نمی توان مشتری را در قلب روندهای نوآوری و ارتباطات سازمان قرارداد.ایناستراتژی برای برندهائی که دائما" به دنبال نو آوری و تغییر هستندنظیر مد لباس و فن آوری، می تواند بسیار مفید واقع گردد. برندهائی که در راستایخواست مشتریان به فعالیت و تولید می پردازند غالبا" از درجه ماندگاری و محبوبیتفوق العاده ای برخوردارند زیرا این محبوبیت خود را از تامین نیاز واقعی مخاطبینخود حاصل می نمایند.اینکه بدانیم کجا باستی به دیگران نیز فضا بدهیم موکول بهداشتن قدرت شنوائی بالا و یکپارچگی و پیوستگی در این امر یعنی شنیدن صدای مشتریاناست.اگر هدفمان جایگزینی برندهای سنتی رانشی و یک سویه به برندهای کششی و دو سویهبا مشتریان باشد، آنگاه گام اول در سنخیت برندها با آنچه مردم فکر می کنند، میگویند، و می خواهند را برداشته ایم
داشتن ماموریتو نه فقط بیانیه ماموریت : داشتن بیانیه ماموریت به نوعی دارائی در شرکتها مبدلگردیده است که گاهی به خاطر آن مباهات ورزیده می شود.اما ماموریتهائی که فراتر ازنتیجه گیری های صورتجلسات به عمل در آیند، عموما" پویائی خود را حفظ مینمایند. برندها بایستی وجوه تمایز را خوب بدانند زیرا مصرف کنندگان، اینگونه عملمی کنند. به یاد داشته باشید حتی صحیحترین و پرطرفدارترین ماموریتها صرفا"زمانی کارآئی خواهند داشت که حمایت تمامی سطوح سازمانی را در پی داشته باشند.لذانبایستی از تفهیم ماموریت برای کارکنان وهمچنین همراه ساختن آنان با ماموریتسازمان غفلت ورزید
رنگ رخسار خبرمی دهد از سر درون : شفافیت یا وضوح و برند سازی به کمک مشتریان، دو جزء غیر قابلتفکیک می باشند.لازم به ذکراست که رسانه های دیجیتالی کار بازبینی مشتریان و نظارتیا اندازه گیری صحت و سقم عملکرد و ادعاهای برندها را آسان تر ساخته است.برندهابایستی در عملکرد داخلی و ادعاهای خارجی یکسان و پیوسته عمل نمایند زیراغالبا" از نظر عموم مشک آن است که خود ببوید نه آنکه عطار بگوید.علنی سازی درکلیه امور و وجوه می تواند زمینه ساز اعتماد مشتری باشد که گامی فراتر از رضایتمشتری محسوب می شود
حقیقتا"به مردم ارزشی افزوده ارائه کنید:هر محصول یا خدمت بایستی به ایجاد مزیت در زندگیافراد جامعه بیانجامد و مثلا" در حوزه های مالی، اجتماعی، یا محیطی برایشاننیازی را مرتفع یا ارزشی را فراهم آورد.برندها نه تنها بایستی به لحاظ وقت و انرژیبرای مردم ارزشمند باشند بلکه با داشتن عملکرد و رفتاری مسئولانه می توانند رغبت،دلسوزی، و حمایت مشتریان را جلب نمایند.این رفتار مسئولانه برندها را می تواند درحوزه های اجتماعی و نیز محیطی فراتر از حوزه های مستقیم مالی مربوط به مشتری جستجونمود
تولید و عرضهمحصولات یا خدماتی کاملا" متمایز: طبعا" محصول یا خدمات، بهترین و عمدهترین راه برنده ها برای بیان تعهداتشان و نیز بهبود و ارائه ارزش افزوده به مشتریمی باشد.برند "متد" در ایالات متحده نمونه ای از یک برند سازی به کمکمشتریان به حساب می آید که دارای ماموریتی روشن است ? "همه برای پاکیزیگی" و ارائه محصولی منحصر به فرد و عالی یعنی صابون بهداشتی با بسته بندی بدیعو قابل بازیافت نشانگر تعهد و پایداری این برند به قولی است که به مردم دادهاست.ترکیبی از کارآئی، دوستی با محیط زیست، و زیبائی موجب گردیده است تا این برندطرفداران زیادی پیدا کند آنچنانکه در ماه مارس سال ۲۰۰۷ برند "متد" بهعنوان هفتمین شرکت امریکائی با بالاترین نرخ رشد شناخته شده است
خلاقیت ونوآوری معنی دار : برند سازی به کمک مشتریان ، از طریق فرهنگ داخلی شفاف و علنیبودن د رکلیه زمینه ها، و اعتقاد به اینکه ایده های خوب همه جا وجود دارد ، رشد وتکامل پیدا می کند.این برندها به جای سرمایه گذاری بر روی تبلیغات و در بوق و کرناکردن نام خود، صرفا" از طریق خلاقیت معنی داری که در هر اقدامشان نمایان است،جذاب و پرطرفدار باقی می مانند
از آمیزه سنتیبازاریابی غافل نشوید: محصول، توزیع، قیمت، و ترویج یا اطلاع رسانی ، بایستی باماموریت یک برند تلقیق گردد و مبتنی بر آن سیاست گذاری شود .اینموضوع اگرچه بسیارو اضح و پیش پا افتاده است اما غالبا" در مراحل عمل به فراموشی سپرده می شود
سر فصل هائیبرای یک تحقیق کیفی
ابتدا بر رویبرند متمرکز شوید: وقتی تصمیم گرفتید که برند خود را به کمک مشتریان بسازید،مقدمتا" بر روی مشتریان، نمایندگی ها، و مصرف کنندگان تکیه کنید تا معلوم شوداحساس آنان در مورد تطابق این برند با هفت اصل فوق و مراعات آنها چه می باشد؟ سپسبررسی کنید آیا مفهوم و طرز تفکر "ارتباط بر اساس همکاری با دیگران" دراین برند نهفته است یا خیر؟ با تفحص و بررسی بر اساس الگوی از درون به بیرون ،بازاریاب ها در خواهند یافت که کدام بخش از فرهنگ داخلی این برند قابل ارتقاء میباشد. با استفاده بیشتر از تحقیقات در مورد مسائل ظاهری برند و سهامداران، خود رابا فرهنگ و طرز فکر غالب در این برند آشنا سازید و سپس اقدام به ارتباط و مصاحبهبا مصرف کنندگان نمائید
به یاد داشتهباشید که یک تحقیق کیفی می تواند به ما در درک برندها کمک نمایند: این تحقیقهمچنین به شناسائی نقشی که هولدینگ ها و شرکتهای مادر در مدیریت برند ایفا میکنند، کمک می نماید. کشف کنید چه عاملی مردم را به بررسی داستانهای پشت پردهبرندها تشویق می کند تا این مشتریان در مورد انتخابها، اظهار نظرها، و رفتارهایشاندلایل دقیق و درستی داشته باشند
تحقیقات را باهمکاری دیگران به اجراء در آورید: بر عکس بیشتر تکنیکها که تحقیق کنندهتلویحا" حق طراحی سئوال، تعیین محدودیتهای زمانی و نگاهداری اطلاعات مهم درمورد مشتریان و اهداف آنان را دارد. رویکرد سنتی، قابلیت ما را در نزدیک شدن بههمان مردمی که سعی می کنیم آنها را درک نمائیم،تحت الشعاع قرار می دهد. به عنوانمثال به صنعت شغلی خودتان نگاه کنید.واژه"پاسخگوئی" حاوی نوعی انفعالاست که با جایگاه فعلی ما در این بحث همخوانی ندارد. ما همکاری مشتریان و طراحانرا در جلسات کارگاهی "اشتراک مساعی" می نامیم. چرا همین حس را در مورد"پاسخگوئی نباید داشته باشیم؟
در کنار مردم واز آنان مطلع باشید. این بهترین روش برای یافتن فرصتهای برند سازی به کمک مشتریانو ارتباط با ایشان می باشد تا مطلع شوید در زندگی چه چیز را بیشتر از همه لازمدارند، دوست دارند انرژی خود را به چه چیز اختصاص دهند، و از نظر آنان چه چیزارزشمند و مهم می باشد
به عنوان مشاورانی کیفی،ما شغلمان کمک به مشتریان در ایجاد و ساخت برندهائی جذاب است و ما نقش خود در ساختبرندهائی که به طور سیستماتیک فضا برای همکاری با دیگران باز می کنند را بایستیایفا نمائیم


http://servatzai.persianblog.ir/post/481
لینک مرجع