سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران

نسخه کامل: فقط نگرششان با هم متفاوت است!
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
سلام
حضور دوستان گلم عرض کنم که من در کمیته امداد امام خمینی (ره) کار می کنم. یعنی در دستگاهی مشغول به کارم که با فقر سرو کار دارد و هدفش از بین بردن آن و کمک به ارتقای سطح زندگی مددجویان است . من در این نهاد به عینه شاه کلید سخن اساتید موفقیت را در یافته و فهمیده ام علت اصلی فقر و ثروت نه شرایط محیطی بلکه تصورات و ایده های ذهنی است و تا فکر انسان اصلاح نشود تغییری در زندگی ایجاد نخواهدشد.
به جرات می توانم بگویم که غیر از عده معدودی که دچار بیماری های صعب العلاج هستند دیگران هیچ مشکلی ندارند و می توانند فقر خود را به راحتی برطرف کنند. (البته آن ها هم می توانند ولی ظاهرا با مشکلات بیشتری مواجهند.) اما طرز تفکر ایشان باعث شده که هر روز فقیرتر و از نظر اقتصادی وابسته تر گردند.
من کاری به نسل قدیم مددجویان تحت پوشش ندارم و بحث خود را راجع به جوانان پی می گیرم:
کمیته امداد بخش قابل توجهی از شهریه دانشجویان را پرداخت می کند . بر اساس قانون برنامه پنجم توسعه تحصیل در دانشگاه برای دانشجویان تحت پوشش دانشگاه پیام نور رایگان است و کیفیت پرداخت شهریه برای دانشجویان علمی کاربردی به حدی است که تقریبا برایشان رایگان در می آید. در عین حال بسیاری از دانشجویان مدام به دفتر ما زنگ می زنند و در خصوص شهریه شان سوال می پرسند. گاهی اوقات به خاطر ده هزار تومان ناقابل گله مندند. باورتان می شود دانشجویی که چهارصد هزار تومان بابت ادای شهریه به حسابش ریخته شده به جای این که خدا را شکر کند به ما زنگ می زند و از زمین و زمان ناراضی است!
از این افراد زیاد دیده ام و وضعیت برخی از آن ها را دو سه سالی است که زیر نظر گرفته ام. به خوبی دریافته ام که بسیاری از آن ها هر روز بیشتر به ورطه نابودی پیش می روند .من در کلاس هایی که برای مددجویان تحت پوشش برگزار می کنم سعی می کنم به هر نحو شده در خصوص تفکر مثبت صحبت کنم. زمانی که قرار است کتابی بین مددجویان توزیع کنم حتی الامکان کتاب های روانشناسی مرتبط با تفکر مثبت برایشان می خرم. اگر مددجوی با سوادی جهت امانت گرفتن کتاب مراجعه کند به او چنین کتاب‏هایی پیشنهاد می کنم. می روند و می خوانند و البته برخی از آن ها تشکر می کنند و برخی بهانه می آورند.
متاسفانه هنوز مطالعات آماری دقیقی انجام نشده و نداده ام تا بتوانم سرنوشت مددجویانی را که مثبت می اندیشند با کسانی که منفی فکر می کنند با هم مقایسه علمی کنم. اما تفکر و بینش را بسیار موثر می دانم.
موارد زیادی سراغ دارم جوانان یا نوجوانانی که فاقد سرپرست هستند. وقتی با آن ها صحبت می کنی به قدری با شخصیت و با کمالات هستند که متعجب می شوی .در عین حال در کوچه و خیابان بسیاری را می بینی که از امکانات کامل برخوردارند و در عین حال بویی از تفکر مثبت نبرده و خود و اطرافیان خود را با طرز فکر خود آزار می دهند.
من به عنوان یک کارمند نا خودآگاه وقتی مددجویی با روی باز و انرژی مثبت وارد دفتر کارم می شود متقابلا سعی می کنم حتی الامکان کارش را راه بیاندازم ولی اگر مددجویی با توپ پر و انرژی منفی نزدم بیاید کارش را راه نمی اندازم یا اگر مجبور باشم آن قدر معطل و اذیتش می کنم تا حالش جا بیاید. چون واقعا در یافته ام که فقر و نداری و بیماری و بی سرپرستی و یتیمی و... هیچ کدام بهانه ای برای ناراحتی به حساب نمی آید. چون بسیاری را می شناسم که چنین مشکلاتی دارند و در عین حال موفقند و دیگران نیز از موفقیتشان بهره مندند.
شاید در آینده چند نمونه عینی برایتان مثال زدم.
موفق باشید.
لینک مرجع