سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران

نسخه کامل: خاطره: بهانه گیری های شخصی که دیوار ذهنی خورده است
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه ها: 1 2
گاهی اوقات می خواهیم دست به انجام کاری بزنیم که می دانیم به صلاحمان است ولی ضمیر ناخودآگاه به دلایلی طفره می رود و به نحوی توجیه می کند مورد زیر نمونه خوبی است:
امروز یکی از دوستان به دفترم آمد و با هم گفتگو کردیم. وی چند روز پیش درسش را تمام کرده و کارشناسی حقوق را گرفته است. خیلی پسر خوب و مودبی است. لکن تحت پوشش کمیته امداد امام خمینی (ره) و در فقر بزرگ شده است. این گونه افراد احتمال این که در ناخودآگاهشان فقر نهادینه شده باشد بیشتر است و باید بیشتر مراقب خود باشند تا مانند سرپرستانشان دچار فقر نشوند.
من: تبریک می گویم، فارغ التحصیل شده ای! می خواهی چه کار کنی؟
او: دنبال کار می گردم.
من: آفرین!
او: البته می خواهم در حین کار ادامه تحصیل هم بدهم.
من: چرا می خواهی ادامه تحصیل دهی؟
او: به نظر می رسد بهتر بتوانم در کارم موفق باشم.
من: تا چه سطحی می خواهی ادامه دهی؟
او: تا دکتری می خواهم بخوانم.
من: حالا دنبال چه کاری هستی؟
او: چند تا تقاضای استخدام داده ام. قرار است اولین آزمون استخدامی در اردیبهشت ماه برگزار شود.
من: در صورت قبولی استخدام رسمی هم می شوی؟
او: نمی دانم.
من: معمولا نیروها در ادارات حدود 3-4 سالی قراردادی هستند سپس رسمی آزمایشی می شوند و در صورتی که بتوانند رضایت سازمان متبوع خود را جلب کنند رسمی می شوند.
او: ظاهرا همین طور است.
من: چرا می خواهی استخدام دولتی شوی؟!
او: چون باید امرار معاش کنم و خرج زندگی را در بیاورم.
من: مگر متاهلی؟
او: نه، ولی سنم دارد بالا می رود و باید زودتر تشکیل خانواده بدهم و باید قبل از ازدواج کار درست و حسابی داشته باشم.
من: گفتی چند جا تقاضای استخدام داده ای. یعنی نوع کار خیلی برایت مهم نیست.
او: بله البته باید با رشته ام مرتبط باشد.
من: مرد حسابی! شغل های اصلی مرتبط با رشته ات اعم از وکالت ، قضاوت ، سردفتری و ... را که ماشین چاپ پول است ول کرده ای می خواهی بروی دنبال کارمندی؟
او: از وکالت می ترسم!
من: می خواهی از ترست از وکالت فرار کنی و بچسبی به کار اداری و بله قربان گوی رییسی بشوی که شاید یک دهم تو هم کمالات نداشته باشد. فکر می کنی ترست از بین می رود؟ سیستم اداری بلایی به سرت می آورد که بعد از چند سال می‎بینی مثل موش از رییست می ترسی!
او: ولی کارمندی خیلی مزایا دارد!
من: منکر مزایای کارمندی نیستم. اما این حرف من نیست. شخصی به نام رابرت کیوساکی در خصوص کارمندان ایالات متحده یک جمله طلایی دارد می گوید کارمندی معادل بدهی است. جامعه ایران که جای خود دارد. خدا وکیلی نگاهی به کارمندان بازنشسته بیانداز. در آستانه بازنشستگی واقعا به کجا رسیده اند؟ خیلی پیشرفت کرده باشند یک خانه و یک ماشین خریده اند. پاداشی را هم که بابت بازنشستگی به آن ها می دهند باید صرف هزینه درمان و مراقبت های دوران سالخوردگی بکنند.
او: ولی وکالت شغل خیلی سختی است . باید اعتبار داشته باشی که در سال های اول به این راحتی به دست نمی آید.
من: به نظر تو کارمندی خیلی اعتبار دارد؟ اول این که اگر بتوانی با صداقت کار خود را در حرفه وکالت ادامه دهی دیری نخواهد گذشت که جا می افتی. مضافا این که ممکن است در همان ابتدا یک پرونده توپ گیرت بیاید و بتوانی بار خود را به راحتی ببندی. باید بخواهی و اراده کنی. اگر بخواهی می توانی اوج بگیری و از رشته و درسی که خوانده ای حداکثر استفاده را ببری. تو تازه فارغ التحصیل شده ای. مطالبی را که یاد گرفته ای هنوز در ذهن داری و می توانی با به کارگیری آن ها تثبیتشان کنی و در نتیجه خواهی توانست برای کارشناسی ارشد نیز با تسلط بیشتری ادامه دهی. البته به نظر من حیف مغز و وقت است که صرف کارشناسی ارشد و دکترای حقوق کنی. حقوق رشته ای است که با کار عملی و رفت و آمد در دادگاه آموخته می شود. تا به حال دادگاه رفته ای؟
او: نه. متاسفانه ما هر چه خوانده ایم تئوری بوده است.
من: یک بار قبل از آن که وارد دانشگاه شوم مقاله ای خواندم که نوشته بود ما در دانشگاه ها به جای آموختن علم و دانش به دانشجویان عملا آن ها را سرگرم می کنیم و فاصله آموخته های دانشجویان فارغ التحصیل با آن چه در واقعیت جامعه می گذرد تفاوت میان شعبده و واقعیت است!! بعضی از دوستان من در دانشکده حقوق از همان ابتدای شروع به تحصیلشان به دفاتر وکلای متعددی مراجعه کردند تا بالاخره پذیرفته شدند. برخی از آن ها حتی حاضر شدند به عنوان نظافتچی کار کنند و حقوقی نگیرند فقط می خواستند با کار آشنا شوند و الان که چندین سال گذشته وکلای مبرزی هستند که میلیون‏ها در آمد دارند. باور کن یک جلسه حضور در دادگاه به اندازه یک ترم آیین دادرسی خواندن به تو معلومات می دهد.
او: اما خواندن تئوری ها هم مهم است.
من: قبول دارم. لیکن حدیث داریم" اطْلُبِ الْعِلْمَ بِاسْتِعْمَالِهِ " علم را باید از طریق به کار انداختنش جویا شد. من الان کارمند این اداره و در کارم موفق هستم اما هنگام انجام کار دقت نمی کنم که بند فلانِ تبصره فلانِ ماده فلانِ بخشنامه یا دستورالعمل فلان چه گفته است. آری یک بار دستور العمل ها را مطالعه کرده ام اما در آن ها متوقف نشده ام و وظیفه خود را از طریق پرسش از بزرگ تر ها و به خصوص مافوقم و آگاهی از رویه ها یاد گرفته ام. در دادگاه های مملکت ما هم باید عرف و رویه دادگاه را بشناسی.آری ممکن است ابتدا اشتباهاتی داشته باشی ولی اشتباهات آرام آرام کمتر می شوند.
اصلا راستش را بخواهی کارمندان موفق در ابتدا از رییس می پرسند چه باید کنم . وظایفشان را می گیرند و انجام می دهند اگر وقت داشتند دستور العمل ها را هم می خوانند. تو می خواهی اول همه قوانین مملکتی را که قطرش ممکن است 10 متر هم برسد بخوانی و بعد وارد کار شوی برای همین است که می ترسی! شجاع باش.
او: اما فقط این نیست. در وکالت باید خیلی حق و نا حق کرد.
من: (در حالی که نتوانستم جلوی خنده خود را بگیرم) بنده خدا! کدام حق و ناحق! تو فکر می کنی اگر وارد کار اداری شوی می توانی انصاف و عدالت را رعایت کنی؟ در ادارات خیلی حق به حق دار می رسد؟ باید چشمت را ببندی و هر چه رییست گفت رعایت کنی ! این همه در اخبار می خوانی و می شنوی باورت نمی شود؟ اصلا خودت تا الان کارت به ادارات نیافتاده است؟ برای گرفتن یک نامه چقدر علاف شده ای؟ این ها ناحق نیست؟ حق الناس نیست؟ علاوه بر این، خطراتی که از آن می ترسی بیشتر در خصوص قضاوت مصداق دارد اما در وکالت حداقل این اراده را داری که موکلینت را انتخاب کنی. می‏توانی وکالت کسانی را قبول کنی که می‏دانی حق با آن هاست. مضافا تو فقط وظیفه دفاع را بر عهده داری و تشخیص این که کی حق است کی ناحق برعهده قاضی است.
او: نمی دانم شاید شما درست بگویید. در مورد صحبت هایتان فکر می کنم.
من: ببین. ما با هم تعارف نداریم . ما کار می کنیم تا پول در آوریم و در آسایش و رفاه زندگی کنیم . تو می توانی دنبال حرفه ای بروی که حداقل 5-6 میلیون تومان در ماه در آمد دارد و یا شغلی انتخاب کنی که پس از 30 سال خدمت صادقانه شاید حقوقت به 3 میلیون تومان در ماه هم نرسد. کدام بهتر است؟ تجربه مرا به عنوان برادر بزرگتر بپذیر. من هم می توانم کارم را عوض کنم و دنبال شغل پردرآمد تری بگردم. اما قید و بندهای زیادی مرا در برگرفته است. تو هنوز جوانی و زن و بچه هم نداری. چند ماه با جدیت تلاش کن تا در آزمون وکالت قبول شوی و مطمئن باش به عنوان یک وکیل مجرب پرونده های میلیاردی را وکالت می کنی و دستمزد های میلیاردی می گیری.
پی نوشت: نمی دانم توانستم ذهن نقاد او را خاموش کنم یا نه!
ممنون از مطلبتون.....

من هم بارها با افراد دارای چنین طرز فکری برخورد کرده ام.......

بنظر من همه نمی توانن مستقل کار کنند بخاطر ویژگیهای شخصیتی که دارند.....

البته شاید این دوست شما تنها دیواره های ذهنی او اجازه مستقل شدن را نمیدهد که قابل حل است

خب اگه از وکالت خوشش نمیاد یا بقول خودش میترسه حق و ناحق بشه!!! بگو خودشو برای ازمونهای سر دفتری اسناد اماده کنه !

و مجوز بگیره و پول پارو کنه البته همه اینا به خودشم بستگی داره

یادمه یه همایش تو سالن رودکی ملک شهر اصفهان بود حدود 1000نفر خانم و اقا با مسئولین اداره کار و دو تن از نمایندگان مجلس قرار ملاقات داشتیم

وقتی نماینده مجلس گفت شما از ما چی میخواین؟

دقیقا بالای 95 درصد گفتن یه شغل استخدامی!


من خودمم اول اینطور بودم!

ولی حالا با اینکه چند جا پیشنهاد کار دارم ولی دارم به اهداف و مستقل شدنم فکر میکنم!

همه اینا رو بدون اغراق مدیون این انجمن هستم
...................
به نظر بنده همه بهونه ها بخاطر ضعف روحیه است.
روحیه از همون کودکی با بی توجهی(و یا ناتوانی) والدین نسبت به مشکلات کودک از بین خواهد رفت.
به نظر من اینا همه اط کمی اعتماد به نفسه اعتماد به نفس که داشته باشی جراتشم پیدا میکنی و میری تو کار و دنبال ایده ات!
سلام دوستان عزیز
مرسی از مطلب بسیار زیباتون
البته متاسفانه ازمون سر دفتری اسناد رسمی از سال 85 برگزار نشده است
هنوز هم قصدی مبنی بر برگزاری این ازمون اعلام نشده است و خیل عظیم فارغ التحصیلان حقوق به جز قضاوت با محدودیت ها ومصایب فراوان فقط ازمون وکالت رو به عنوان تنها گزینه خود برای وارد شدن به بازار کار دارند البته به جز معدودی ازمون استخدامی که هرساله برگزار میشود
البته بنده با اطمینان خاطر اعلام میکنم که اگر دانش اموخته حقوق واقعا به قول عامه مردم بارش باشد به راحتی و با صرف وقت چند ماهه می تواند در ازمون وکالت موفق شده و در دنیای وکالت هم راهش را باز کند و ظرف ده سال کمی بیشتر و کمتر باز به قول عامه مردم بارش را ببندد
بنده خودم در ازمون وکالت پارسال موفق شدم رتبه 10 کانون خراسان را با تلاشی چند ماهه_نه جانفرسا بلکه معمولی_ و با توکل به خداوند کسب کنم که البته قصدم این بود که خبرش را تیر ماه که پروانه کار اموزیم صادر میشود اعلام کنم(شیرینی عزیزان محفوظ است) که خب اینجا مهلتی ایجاد شد که خدمتتان عرض کنم و غیبت چندین ماهه ام را توجیح.
البته به محض صذور پروانه ام شرح و بسط این چند ماهه خود را به حضور عزیزان عرض خواهم کرد
خبر خوش انکه اکنون به لطف چاپ کتابهای رویه قضایی و نمونه ارای دادگاهها و اینترنت به راحتی بدون اینکه بخواهید جایی را جارو کنید یا تی بزنید می شود از اعمالی که در دادگاهها انجام میشود اگاه شد و در دوران 18 ماهه کاراموزیتان هم اینقدر در این دادگاهها خواهید رفت که خودتان خسته شوید پس نگران این قضایا نباشید و از دادگاه و رویه های ان هم برای خود غول نسازید
من به عنوان برادر کوچکتر شما عزیزانی که قصد ورود به عرصه وکالت را دارند اماده پاسخگویی به هر نوع سوال و ابهام را دارا هستم
به امید اینده
ممنون، مطلب قشنگی بود
منم الان وقتی به این فک میکنم که بعد از تموم شدن درسم میخوام وکیل یا قاضی بشم یکم میترسم
ولی نباید ترسید، و نباید فقط به حقوق قانع شد...تلاش خیلی مهمه..
یه جایی خوندم که یه آدم ثروتمند گفته بود درس خوندن وقت تلف کردنه و پشیمون بود که چند وقت دنبال تحصیل رفته بود!!!
به یاد این جمله ی زیبا می یفتم که بخواهیم کاری را انجام بدیم راهشو پیدا می کنیم و اگر هم نخواهیم کاری را انجام بدیم بهونشو پیدا می کنیم.
دوستان میدانید این ترس از کار از چیست از نبود علاقه و بدون علاقه وارد رشته شدن.
ولی میتوان این ترس را کنار زد.
با شکستن دیوارهای ذهنی.
خود کار مهم نیست این ترفندهای کار هست که باعث موفقیت شدن است.
من 1 کتابی چند وقت پیش خوندم به نام هنر پسر داری
نویسنده هدف از نگارش کتاب رو نوشته : برای اینکه پسرانی شادو کوشا داشته باشیم که به دیگران اهمیت بدهند!

خیلی نکات خوب و بجایی تو این کتاب هست که باید و باید و باید همه ی والدین اونارو بدونن و" عمل" کنند تا پسرایی مستقل و کاری و خلاق و ... تربیت کنن

اگر هر کدوم شما فرزند دارید (بخصوص) پسر حتما این کتاب رو بخرید بخونید و عمل کنید
و اگر اطرافیان پسر دار دارید (تو هر سنی که هستن از 2ساله تا 14-15ساله ) حتما این کتاب رو به مادر پدرش هدیه بدین تا دیر نشده 1سری کنش کودکی رو که در بزرکسالی واکنش نشون میدن رو بدونن
صفحه ها: 1 2
لینک مرجع