سلام دوستان
من حدود چهار ساله که دچار افسردگی شدم و این موضوع زندگی من روبه هم ریخته تصمیم گرفتم هر جور شده خودم را درمان کنم ممنون میشم اگه یک روانشناس خوب به من معرفی کنید
سلام.
من روانشناس نیستم ولی با اجازه ی اونا میگم:
افسردگی درمان فیزیکی نداره یه عنی یه پوماد نیست به خودت بزنی درست شه باید با اون چیزی که داری بسازی.باید باورکنی همهش همینه.به چیزای کوچیک که ذهن آدموخراب میکنه توجه نکن(آگهی روزنامه ها درمورد تصادفات واخبار بمب گزاری درفلان جا)البته اینا مثال بودن.
تفریح.سفر.گذاشتن وقت زیاد با دوستان وخوانواده همگی کمک زیادی میکنندبه درمان افسردگی.
یه چیز بگم که زیاد هم از بحث دورنیست.بعضی ها میگن مایه سری مشکلات داریم که فقط برای ماست یا ما بد بیاری داریم وهمش بدبختیم واینا......
پدربزرگم میگفت وقتی یه دردی دارید برید تو جمع درد افراد دیگه رو گوش بدید اینجاست که درد خودتون رو فراموش میکنید(خلاصه:ناراحتی ودرد محتص یه نفرنیست همه ی ما ناراحتی هایی داریم.شاید درنگاه جلوه نده)
منم چند سال پیش یه فوق اتفاق برام افتادکه خلاصه 6ماه مغزم رو مختل کردبدجوری رو اثرمنفی گذاشت.فکرمیکردم این اتفاق فقط برای من افتاده ولی با درددل کردن با مردم دیدم که از این اتفاقا خیلی بدترشون واسه ی دیگران اتفاق افتاده من خبرنداشتم(همش شد اتفاق)
درضمن میشه از خودت بیشتربگی از عاداتت وهمچنین اسمت(یا اقلا بگی پسری یا دختر.پاستیل که نشد اسم)
اینجوری دوستان میتونن بهتر راهنماییت بفرماییند
امیدوارم از افسردگیت بیرون بیای.
وهمچنین امیدوارم راهنمایی های من بدردت خورده باشه.
موفق باشی
ما اغلب دچار افسردگی میشم. اما فایدش چیه ؟
بهتره به خودمون و آیندمون امیدوارم باشیم و با تمام وجود احساس خوشبختی کنیم تا دنیا روی خوبش رو نشون بده.
هرکسی با نگاه به گذشتش میتونه موارد زیادی از افسردگی ببینه. اما الان دیگه واسش اهمیتی نداره. ممکنه این موردی که الان برای شما پیش اومده باشه هم در آینده برای شما کم اهمیت باشه.
پس مخور گم گذشته گذشته ها گذشته به فکر آینده باش گذشته برنگشته...
موفق باشی.
آدم اگر خودش بخواد و در یه لحظه اراده کنه میتونه از پسش بر بیاد .
خواستن و دانستن توانستن هست.
آقا به خودت تلقین نکن ، همین
همین که هی به خودت تلقین می کنی که من افسردم هی تشدید میشه این افسردگی
ببین چی باعث شده افسرده بشی ، باهاش مبارزه کن ، با یه کاری سرت رو گرم کن ، باور کن وقتی فکرت درگیر یه کاری می شه دیگه فرصتی برای فکر کردن به موضوعاتی که باعث افسردگی می شه باقی نمی مونه ، سعی کن یه مسئولیتی یا کاری رو به عهده بگیری و تمرکز و حواست رو بزاری رو اون ، اون وقت دیگه به مشکلات دیگه کمتر فکر می کنی
خب اظهار نظر در مورد احساسی که تجربه نکردیم ساده نیست و بعضی وقتا نصیحتها که قاعدتا از روی نوعدوستی است باعث میشه فرد احساس کنه به خاطر شخصیت ضعیفش نمیتونه از پس بیما ری بربیاد در صورتی که واقعا اینطور نیست و گاهی لازمه فرد با گرفتن دارو تواناییهاشو تقویت کنه و از طریق راههایی که دوستان اشاره کردن به موفقیت برسه.شخصا به هوای ابری شمال حس خوبی نداشتم و چند سالی که اونجا زندگی کردیم فکر میکردم ندیدن هفته ها خورشید باعث دلتنگی من میشه.
واقعا حس ناخوشایند و غیر قابل توصیفیه.اما راههایی مثل ورزش ،رفتن به طبیعت،بودن در جمع،داشتن یک سرگرمی مفرح،دوری از عوامل ناراحت کننده و شرایط استرس زا و....میتونه به فرد کمک کنه.جدیدا ثابت شده داشتن عقاید مذهبی هم باعث میشه فرد کمتر دچار افسردگی بشه.گاهی این موضوع جنبه ارثی هم داره و در صورت ایجاد شرایط بروز میکنه.
اما در کل اول از همه بدون نگرانی اونو بپذیرید و مطمین باشید مثل تمام مشکلات قابل حل بوده و خیلی ها در هر شغل و موقعیت اجتماعی درگیر این مسیله هستندمثلا امریکاییان بیشترین مصرف کننده داروهای ضد افسردگی در جهان هستند.
و به دلیل زندگی ماشینی روز بروز این امار بیشتر میشه.
متاسفانه این موضوع در خانمها بیشتره وشایعترین نوع اون افسردگی پس از زایمان هست که شناخت کافی میتونه باعث پیشگیری از عوارض جانبی و ایجاد تشنج در خانواده بشه.
با ارزوی موفقیت
سلام
قطعا به یک رواندرمانگر مراجعه کن.
قطعا بدون هیچ تاخیر یا سهل انگاری برنامه درمان رو ادامه بده. ادامه ندادن ضررش از درمان نکردن بیشتره...
اگر هم این کار برات سخته میتونی روانپزشک مراجعه کنی تا با قرص حالتو خوب کنه. الان جدیدا به همه افرادی که افسردگی دارند داروی ف.... رو میدن که نشاط آوره. ولی دوست من با دارو کسی تا حالا خوب نشده است.
بایستی روانت درمان شود.
روانشناسان خیلی کار خاصی برایت انجام نمیدن. به قول دکتر شیری روانشناسان مانند قابله اند کمک میکنند بچه به دنیا بیاد ولی کسی که به دنیا میاره مادره نه روانشناس.
دنبال رواندرمانگر باش...
اینها رو گفتم بدونی میفهمم چرا اینجا این پست رو گذاشتی ... میفهمم که خیلی دنبال خوب شدن بودی ولی با نسخه های دوستان به جایی نرسیدی و احتمالا هر کاری کردی نتیجه نداده.
اینم بگم همه ما افسردگی داریم ولی درجه اش متفاوت است.
(02-23-2014 09:51 AM)بابایی نوشته شده توسط: [ -> ]سلام
قطعا به یک رواندرمانگر مراجعه کن.
قطعا بدون هیچ تاخیر یا سهل انگاری برنامه درمان رو ادامه بده. ادامه ندادن ضررش از درمان نکردن بیشتره...
اگر هم این کار برات سخته میتونی روانپزشک مراجعه کنی تا با قرص حالتو خوب کنه. الان جدیدا به همه افرادی که افسردگی دارند داروی ف.... رو میدن که نشاط آوره. ولی دوست من با دارو کسی تا حالا خوب نشده است.
بایستی روانت درمان شود.
روانشناسان خیلی کار خاصی برایت انجام نمیدن. به قول دکتر شیری روانشناسان مانند قابله اند کمک میکنند بچه به دنیا بیاد ولی کسی که به دنیا میاره مادره نه روانشناس.
دنبال رواندرمانگر باش...
اینها رو گفتم بدونی میفهمم چرا اینجا این پست رو گذاشتی ... میفهمم که خیلی دنبال خوب شدن بودی ولی با نسخه های دوستان به جایی نرسیدی و احتمالا هر کاری کردی نتیجه نداده.
اینم بگم همه ما افسردگی داریم ولی درجه اش متفاوت است.
منظورتون از رواندرمانگر چیه؟
(02-22-2014 11:35 PM)phoenix021 نوشته شده توسط: [ -> ]آقا به خودت تلقین نکن ، همین
همین که هی به خودت تلقین می کنی که من افسردم هی تشدید میشه این افسردگی
ببین چی باعث شده افسرده بشی ، باهاش مبارزه کن ، با یه کاری سرت رو گرم کن ، باور کن وقتی فکرت درگیر یه کاری می شه دیگه فرصتی برای فکر کردن به موضوعاتی که باعث افسردگی می شه باقی نمی مونه ، سعی کن یه مسئولیتی یا کاری رو به عهده بگیری و تمرکز و حواست رو بزاری رو اون ، اون وقت دیگه به مشکلات دیگه کمتر فکر می کنی
متاسفانه این افسردگی باعث شده نتونم درست رو کارهام تمرکز کنم که بخوام خودم رو با یه کاری سرگرم کنم فکر میکنم حتما باید به یه روانشناس مراجعه کنم.
اولین قدم برطرف کردن افسردگی پیدا کردن علت آنست.
2- نوشتن علت ها است.
3- پیداکردن راه برطرف کردن با جایگزینی فکری.
4- نوشتن اهداف
5- تایپیکهای روانشناسی انجمن را مطالعه فرمائید.
من مدتی این حالت را داشتم. البته چندین سال قبل. به همین روش درمان کردم.
موفقتر باشی.
راههای غلبه بر افسردگی
همه
ما گاهی دچار حالت ناامیدی و افسردگی میشویم. مثلاً وقتی روابط ما با
دیگران از هم پاشیده میشود. ممکن است شوکه شویم، گریه کنیم، غذا نخوریم،
عصبانی شویم، خوب نخوابیم و بدخلق و مضطرب شویم.
این
حالت معمولاً پس از چند روز برطرف میشود و شخص به زندگی طبیعی باز
میگردد. اما آنچه پزشکان آن را افسردگی مینامند، حالت افسردگی به این شکل
نیست. بلکه این اصطلاح برای تعریف بیماری شدیدتری به کار میرود که حداقل
چند روز طول میکشد و بر جسم و روح اثر میگذارد. این بیماری ممکن است بی
هیچ دلیلی بروز کند و زندگی فرد را تهدید کند. هیچ وقت وجود یک علامت تک
نشانگر وجود افسردگی و یا به قول معروف افسردگی بالینی در فرد نیست. بسیاری
از علایم شبیه یکدیگرند، اما وقتی فرد به افسردگی مبتلا میشود این علائم
شدیدتر
میگردند و مدت بیشتری ادامه مییابند. اگر حالت ناامیدی و افسردگی بر
تمام ابعاد زندگی شما تاثیر بگذارد، 2 یا چند هفته ادامه یابد و یا به حدی
برسد که به فکر خودکشی بیفتید، کار صحیح آن است که از دیگران یاری بطلبید.
به خاطر داشته باشید که افسردگی یک بیماری است که میتوان آن را با موفقیت درمان کرد و به موقع بهبود خواهد یافت.
[color=#ff6600]علایم افسردگی
هر
چند افسردگی یک اختلال خلفی دانسته میشود اما در واقع از مجموع 4 علامت
مختلف تشکیل شده است. علاوه بر علایم هیجانی (خلقی)، علایم شناختی، انگیزشی
و جسمانی وجود دارد. لازم نیست فرد به همه این علایم دچار شود تا بتوان او
را افسرده دانست. اما هر چه بیشتر دچار این علایم شده باشد و هر چه شدت
این علایم بیشتر باشد با اطمینان بیشتری میتوان نظر داد که دچار
افسردگی است.
1-
علایم جسمی: 1-تغییر اشتها (افزایش یا کاهش اشتها)،2- آشفتگی در خواب
(بدخوابی، به سختی به خواب میروند، زودتر از موقع بیدار میشوند یا زیاد
میخوابند) 3- خستگی 4- یبوست 5- بی میلی جنسی 6- نا منظم شدن عادت ماهانه
7- کم تحرکی روحی و جسمی. از آنجا که افکار شخص افسرده معطوف به درون هستند
تا به وقایع خارجی، بیمار ممکن است دردها و رنجهای خود را بیش از حد
بداند و نگران سلامتیاش باشد.
2-
علایم شناختی: علایم شناختی بیشتر شامل افکار منفی است. افراد افسرده
اعتماد به نفس اندکی دارند، احساس بی کفایتی کرده و برای شکستهایشان خود
را تحقیر میکنند. آنها از آینده نا امید بوده و به انجام کاری برای بهبود
زندگیشان بدبین هستند. تفکر افراد افسرده باعث میشود که انسان جهان را
با دیدی منفی بنگرد.
سه عامل سازنده تفکر افسرده کننده عبارت است از:
افکارمنفی، مانند اینکه «من در کارم موفق نیستم».
انتظارات زیاد و غیر منطقی از خود، مانند من زمانی خوشبخت هستم که همه مرا دوست بدارند و مرا در شغلم موفق بدانند.
افکار
غلط مانند: الف نتیجه گیریهای سریع و کلی ب توجه به جزییات منفی در یک
موقعیت و چشم پوشی از موارد مثبت پ اعتقاد بر اینکه مقصر هر کار غلطی خود
شخص است دتنیچه گیری منفی.
3-
علایم هیجانی: غمگینی و دلمردگی برجستهترین علامت هیجانی در افسردگی
است. شخص افسرده ناامید و غمگین است. اغلب گریه و زاری میکند و ممکن است
به فکر خودکشی بیفتد. از دست دادن لذت یا خوشنودی از زندگی نیز به همین
اندازه برای وی شایع است. فعالیتهایی که قبلاً موجب رضایت او میشد اکنون
کسل کننده و غیر لذت بخش میشود. شخص افسرده به تدریج به سرگرمیها،
تفریحات و فعالیتهای خانوادگی بی علاقه میشود. بیشتر بیماران افسرده
شکایت میکنند که دیگر از علایق قبلی شان لذت نمیبرند و بسیاری از عدم
عطوفت به دیگران میگویند.
4-
علایم انگیزشی: انگیزش در افسردگی رو به نزول است. فرد افسرده به منفعل
بودن گرایش بیشتری دارد و برای شروع فعالیتها با مشکل روبه رو است.
انواع افسردگی
1-
افسردگی خفیف: در افسردگی خفیف خلق پایین ممکن است ایجاد شود و بعد از
مدتی از بین برود. این بیماری اغلب بعد از یک واقعه استرس زا بروز میکند.
شخص ممکن است غیر از احساس خلق پایین، احساس اضطراب و نگرانی هم داشته
باشد. تغییر در نحوه زندگی، اغلب تمام آن چیزی است که برای درمان این نوع
افسردگی لازم است.
2-
افسردگی متوسط: در افسردگی متوسط خلق پایین طول کشیده و باقی میماند و
شخص دچار علایم جسمی نیز میگردد. گرچه این علایم از فردی به فرد دیگر فرق
میکند.
در چنین مواردی، فقط تغییر در نحوه زندگی به ندرت باعث بهبودی میشود و نیاز به درمان دارویی هم وجود دارد.
3-
افسردگی شدید: افسردگی شدید یک بیماری تهدید کننده زندگی میباشد که دارای
علایم
شدیدی میباشد. بیمار دچار علایم و مشکلات جسمی، هذیانها و توهمات شده و
مراجعه به پزشک در اولین فرصت از اهمیت زیادی برخوردار است.
عوامل بروز افسردگی
1- ژنها.
2- ویژگیهای شخصیتی.
3- محیط خانوادگی.
4- الگوهای فکری.
5- فشار روحی و حوادث زندگی.
6- بیماری جسمی.
7- جنسیت.
راههای غلبه بر افسردگی
اگر
دچار افسردگی شده اید، خودتان متوجه احساس ناامیدی و استیصال که ناگهان
بروز کرده می شوید. در این وضعیت بهتر است برای درمان به پزشک مراجعه کنید.
اما در این بین خودتان نیز می توانید با به کار گیری عادت های صحیح و
تغییر در شیوه و سبک زندگی اقدامات مفیدی برای بهبود وضعیت داشته باشید.
افسردگی و راههای غلبه بر آن
توصیههایی که به شما کمک میکند حالتان بهتر شود.
1- سعی کنید هر روز سر ساعت خاصی از خواب بیدار شوید، حتی اگر
دلتان نخواهد، به محض بیدار شدن از رختخواب بیرون بیایید.
2-
از نرمش و ورزش غفلت نکنید: هر کاری که شامل فعالیت و تحرک جسمی باشد،
حالتان را بهتر خواهد کرد. اگر هنگام پیاده روی افکار منفی به شما هجوم
آورد به ورزش دیگری بپردازید. نرمش و ورزشهای موسوم به ایروبیک (ورزشهای
هوازی) و شنا بسیار مفید میباشند. تمرینات بدنی منظم قویترین عامل طبیعی
است که میتواند افسردگی را برطرف سازد. ثابت شده است که تمرینات منظم موجب
افزایش میزان مادهای به نام
اندروفین در مغز میشود. مادهای قوی که به طور طبیعی باعث تقویت و بهتر
شدن روحیه فرد میگردد. نگرانی و اضطراب را کاهش میدهد.
خواب
را تنظیم میکند و به شما آرامش میبخشد. موجب فعالیت ذهنی مثبت میشود.
احساسات فروخورده و سرکوب شده و انباشته شده را آزاد میسازد. افسردگی خفیف
را درمان میکند. نگرش فکری و عزت نفس را بهبود میبخشد. عملکرد قلب را
تقویت میکند. فشار خون را پایین میآورد. عمل انتقال اکسیژن به سراسر بدن
را بهبود میبخشد. از پوکی
استخوان جلوگیری میکند. موجب کنترل قند خون میشود.
اگر
تمرینات بدنی انجام نمیدهید و بالاتر از 40 سال سن دارید یا مبتلا به
بیماری خاصی هستید قبل از شروع تمرینات بدنی به یک پزشک متخصص مراجعه کرده و
مطمئن شوید که از تندرستی کامل برخوردارید و انجام تمرینات بدنی به رایتان
زیان بخش نخواهد بود.
3- اعتقادات مذهبی خود را تقویت کنید و به خدا توکل کنید. همچنین در مراسم
مذهبی و فعالیتهای اجتماعی شرکت کنید.
4- وظایف یا کارهای دشوار و بزرگ را به قسمتهای کوچک تقسیم کنید. الویت بندی کنید و آنچه را میتوانید انجام دهید.
5-
اهداف واقع بینانه ای داشته باشید. اهداف سخت و مشکل برای خود تعیین نکنید
و مسئولیت بیش از حد را به دوش نگیرید. از خود انتظار زیادی نداشته باشید.
هر روز یک هدف کوچک برای خود تعیین کنید و سعی کنید به آن برسید. به
یاد داشته باشید اگر افسردگی انرژی و انگیزه ما را کاهش میدهد، انجام حتی
یک کار کوچک در روز به شما کمک میکند احساس بهتری راجع به خود داشته
باشید. اهداف خود را با عباراتی مثبت بیان کرده و در عبارات خود از کلمه
منفی استفاده نکنید. به جای اینکه بگویید من دیگر قند، شیرینی، بستنی و
سایر خوراکیهای چاق کننده را نخواهم خورد بهتر است بگویید من از خوردن
خوراکیهای سالم و مغزی که کالری کمتری دارند لذت میبرم.
6-
سعی کنید با دیگران معاشرت کنید. کنار
دیگران بودن به مراتب بهتر از تنهایی است و به شما کمک میکند. وقتی حوصله
ندارید شاید خوشتان نیاید با دیگران صحبت کنید ولی بهتر است بدانید در
چنین شرایطی حرف زدن با دیگران میتواند به شما کمک کند. با کسی که دوست
دارید و در مورد موضوعی که دوست دارید، صحبت کنید.
7-
سعی کنید حالت چهره خود را تغییر دهید. پژوهش گران نشان دادهاند که حالت
صورت شما میتواند احساسات را تغییر دهد. پس لبخند بزنید و اگر بی اختیار
اخم کردهاید، اخمهایتان را باز کنید.
8-
هر بار کاری را خوب انجام میدهید و یا هر وقت که حالتان خوب است، احساس و
افکار خود را یادداشت کنید. به مرور این نوشتهها در زمانهایی که احساس
خوبی ندارید به شما نشان میدهد که این حال بد شما پایدار نبوده و مدتی بعد
احساس بهتری خواهید داشت.
9- بپذیرید که هر فرد تواناییها و خصوصیات متفاوتی دارد. روی خصوصیات خاص خود تاکید کنید.
10-
از یک متخصص کمک بگیرید. بزرگترین کمک به افراد افسرده این است که آنها
را ترغیب کنیم تا از دیگران کمک بگیرند. افراد خانواده و دوستان بیمار
افسرده را تشویق و ترغیب کنند تا درمان را شروع کنند و خود را از درد و
رنجهای ناشی از بیماری نجات دهد. در مورد بیماران افسرده، هرگونه حرف،
اقدام یا فکر مربوط به خودکشی را نادیده نگیرید و از یک متخصص کمک بخواهید.
11-
تغذیه مناسب:ارتباط ظریف و اساسی بین جسم و
روح وجود دارد. تغذیه مناسب نه تنها به بهبود کیفیت جسم کمک می کند بلکه
روح را نیز ارتقا می بخشد. اختصاص بخش اعظمی از تغذیه به میوه ها و سبزیجات
تازه و غلات بسیار مفید است. بهتر است مصرف چربی و شیرینی جات را محدود
کنید. بعضی مطالعات حاکی از این حقیقت است که اسید چرب امگا 3 و ویتامین
B12 به تغییر خلق و خو و رفع افسردگی کمک می کند. یکی از بارزترین علایم
افسردگی اضطراب می باشد و مصرف بیش از اندازه کافئین باعث بروز عصبیت،
دلهره و اضطراب می شود. محدود کردن موادی مثل قهوه، چای، شکلات و... می
تواند تغییر به سزایی در بهبود خلق و خو داشته باشد.
12-
اکتشاف خلاقیت: نقاشی، عکاسی، بافندگی و یا نویسندگی فعالیت هایی هستند که
فرد با انجام آن می تواند احساس درونی خود را بهتر بیان کند. خلاقیت احساس
خوبی در فرد ایجاد می کند. هدف خلق شاهکار نیست. بلکه انجام کاری است که
ایجاد لذت می کند و رضایت خاطر بیشتری به همراه دارد.