سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران

نسخه کامل: راه اندازی میوه فروشی
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه ها: 1 2
سلام دوستان قصد راه اندازی میوه فروشی رو دارم توی یه شهرک با800 واحد مسکونی ولی هیچ اشنایی در این زمینه ندارم لطفا" دوستانی که دستی توی این کار دارن یا اطلاعاتی دارن راهنمایی کنن متشکر
[quote='م.ع' pid='124580' dateline='1391971687']
سلام دوستان قصد راه اندازی میوه فروشی رو دارم توی یه شهرک با800 واحد مسکونی ولی هیچ اشنایی در این زمینه ندارم لطفا" دوستانی که دستی توی این کار دارن یا اطلاعاتی دارن راهنمایی کنن اینم بگم توی شهرک میوه فروشی دیگه ای نیست نزدیکترین میوه فروشی2کیلو متر با شهرک فاصله داره با میدون بار 30 کیلومتر فاصله داریم ماشین ندارم
بعنوان شغل دوم دارم بهش فکر میکنم متشکر
کنسل کنید ایده خودتون را

1= نداشتن تجربه کاری
2= به عنوان کار دوم کاملا اشتباه میباشد

==============
تجربه 10 ساله من اینه میگه در زمینه میوه فروشی سه سال هم برای میادین تره بار بار میفرستادم از دماوند زاغ مرز بجنورد

ولی این چنین جایی بهترین درامد را میتونه داشته باشه برای یه با تجربه از لحاظ جا با این مشخصات بدرد من میخوره

کدام شهر هستید؟
باید یک نفر با تجربه مطمئن در این زمینه پیدا کنی که مغازه را بگردونه و خودت هم صبح زود بار را براش جور کنی
هر چند با این شرایط شما همینطور که مهران جون گفت به درد شما نمی خوره
دوست عزیز کدوم شهرک هستید شما ؟
سلام دوست عزیز. میوه فروشی اون هم تو شهرکی با اون مشخصات که گفتید صد در صد جواب میده ولی اگه بخواهید به عنوان کار دوم انجامش بدید همون طور که آقا مهدی گفتن فوق العاده ریسکی و خطرناک میشه چون برای میوه فروشی باید حداقل بازم میگم حداقل از 2 شب تا 11 صبح براش وقت بزاری و به تبعش خواب ظهر ناشی از بی خوابی هم هست. ولی با بحث تجربه که آقا مهدی میگفت یه جورایی مخالفم. نه اینکه حرفشون اشتباه باشه بلکه منظورم اینه که اگه شما زرنگ و سر و زبون دار و با جرات باشین میتونید بحث بی تجربگی رو تا حدودی پوشش بدید. براتون مثالی واقعی میزنم. شوهر خاله من تا حدود 7-8 سال پیش تو یه شهرکی با حدود 200 خانوار تو یه نانوایی کار میکرد تا اینکه اخراجش کردن و بیکار شد ولی از اونجایی که آدمی کاری و زبر و زرنگ بود بیکار ننشست و تصمیم گرفت که بیاد میوه فروش بشه اونم در حالیکه تقریبا چیزی از میوه فروشی بلد نبود و مغازه ای هم نداشت. به خاطر همین یه تیکه از حیاط خونش رو به عنوان مغازه در نظر گرفت و چن تا سینی بزرگ و یه ترازو( نه دیجیتالی بلکه از اونا که وزنه های نیم یا یک یا چن کیلویی داشتن) خرید و کارشو راه انداخت و چن وقت بعدش یه موتور سه چرخه خرید تا میوه هایی رو که دیگه فروش نمی رفت رو ببره و تو شهرکای دیگه بفروشه(چقدر اون بنده خدا رو بخاطر سه چرخش مسخره میکردیم-البته بچه بودیم ها-). این شوهر خاله ی ما اصلا اهل حیف و میل کردن پول هاش نبود و هر ماه حداقل نصف سودش رو پس انداز میکرد(بخاطر همین بهش لقب خصیص داده بودیم). شوهر خاله من اون موقع ها حساب میکرد که باید ماهی حدود چهار صد هزار تومن پول وانت بده تا براش جنس بیارن بخاطر همین با اینکه پول زیادی نداشت و اکثرشو خرج بازسازی خونش کرده بود. سه چرخشو که دیگه عملا چیزی ازش نمونده بود رو فروخت و رفت یه وانت صفر کیلومتر قرضی خرید و گواهینامه ش رو هم گرفت و گفت بجای اینکه هر ماه پول وانت بار بدم بجاش قسط ماشینم رو میدم و یه سرمایه ای هم اینطوری دارم و به خاطر همون وانت الان 2-3 سالی میشه که درآمدش چن برابر شده. خلاصه الان حسابی کار و بارش گرفته و زندگیش از این رو به اون رو شده(هر موقع که بهش فکر میکنم به نظرم میاد که اخراجش یه توفیق اجباری براش بوده). ولی با همه این اوصاف نکته مهمی که در مورد این آدم وجود داره اینه که همون طور که دو بار قبل گفتم ( تا سه نشه بازی نشه) این شوهر خاله ما آدم فوق العاده زبر و زرنگ و کاری و سر زبون دار بود و هست. یادمه یه بار که باهاش رفته بودم میدون اونم ساعت 2 نصف شب اونقد تو میدون چک و چونه میزد که حد نداشت و بعضی جاها چون دیگه میشناختنش دیگه نمیزاشتن چیزی بگه و بهش میگفتن هر چه قدر میخوای بردار ببر یادمه که سیب درجه دو رو که کیلویی 800 بود رو خرید کیلویی 200 و خودش فروخت کیلویی 1500. یه بار که رفته بود انگور بخره رفته پشت کامیون و هر چی میخواستن زوری بیارنش پایین نیومد و گفت انگورم رو خودم باید انتخاب کنم و هر چی طرف بهش گفت که نیار پایین بهت نمی فروشم به خرجش نرفت و به زور کار خودشو کرد و انگوراش رو خرید و بعد که رفتیم پایین تر دیدیم انگور اونجا هرکیلوش 300 تومن ارزون تره و سریع با قلدری رفت انگورای قبلی رو پس داد و اومد سریع رفت پشت کامیون این یکی انگوریه و از دوباره تهدیدش کردن ولی بازم کار خودشو کرد و انگور دلخواهشو خرید.
میدونم که شد شاهنامه فردوسی ولی لازم بود که بگم که میوه فروشی مستلزم خیلی چیزاس که یکیش کار تمام وقته همون طور که خیلیا خواستن رو دست شوهر خاله ما بلند شن ولی چون زرنگ نبودن ضرر کردن و کنار کشیدن. اگه هم بخواهید کار رو دست یکی دیگه بسپرید بازم خوب نیست چون هیچ کس دلش برای مال شما نمیسوزه( از بس این رو در مقابل آدم هایی با تیپ های مختلف تجربه کردم اینقدر با اطمینان میگم) و در ضمن کارگرتون هم که کار رو یاد گرفت خودش مغازه خودش رو راه میندازه و یه رقیب خیلی جدی برای شما میشه. مگر اینکه تو این کار بتونید اگر برادری دارید به اون اعتماد کنید البته اونم شاید جواب بده یا اینکه اگه درآمد کار فعلیتون مطلوب نیست اونو رها کنید و به این کار رو بیارید.
در رابطه با میوه فروشی خیلی چیزای دیگه هست که مهمن ولی دیگه در این مجال نمی گنجند و اگر نخواهید به میوه فروشی رو بیارید دیگه گفتنشون لازم نیست.
سلام از همه دوستان که لطفداشتن خیلی متشکرم ولی بعضی از دوستان فقط به فکر ادرس این شهرک هستن اینو بگم که اگه ادرسشو هم بدونی به شما اجاره نمیدن لطفا بازم راهنمایی کنین تنها مشکل من و البته بزرگترین مشکل من گرفتن میوه میدون بار هست چون صبح شاغلام وگرنه بیشتر فروش اینجا بعداز ظهر ه صبح اگه تعطیل باشه مهم نیست و یه سوال برای گرفتن میوه از میدون حتما باید ۲ صبح برم نمیشه ساعت ۲عصر رفت?ممنون میشم اطلاعات بیشتری بدین متشکر
2 عصر که بری آشغال کاهو ها و سبزی ها را می تونی ببری برای ورمی کمپوست دی: چیز دیگه ای نمونده
داداش کار تک نفره نیست ، همانظور که گفتم با یکی شریک شو و ادامه ماجرا


محمد جان ، این طرز کسب درامد شوهر عمه محترم شما ، اصلا برای بنده قابل قبول نیست ، به هزاران روش می شه پول دراورد که لازم نباشه اینجوری شخصیت آدم هم خرد نشه و نیازی هم به اینکارها نباشه . یعنی چی واقعا اینکارها Huh می ره بالا پایین نمی یاد و و و ، شما خودت را بزار جای نقر مقابل ایشون حالا ببین چه احساسی نسبت به چنین آدمی داری !!
(02-11-2014 05:03 PM)مهدی 1 نوشته شده توسط: [ -> ]2 عصر که بری آشغال کاهو ها و سبزی ها را می تونی ببری برای ورمی کمپوست دی: چیز دیگه ای نمونده
داداش کار تک نفره نیست ، همانظور که گفتم با یکی شریک شو و ادامه ماجرا


محمد جان ، این طرز کسب درامد شوهر عمه محترم شما ، اصلا برای بنده قابل قبول نیست ، به هزاران روش می شه پول دراورد که لازم نباشه اینجوری شخصیت آدم هم خرد نشه و نیازی هم به اینکارها نباشه . یعنی چی واقعا اینکارها Huh می ره بالا پایین نمی یاد و و و ، شما خودت را بزار جای نقر مقابل ایشون حالا ببین چه احساسی نسبت به چنین آدمی داری !!
اقا مهدی حرف حساب میزنی ولی میترسم درآمدش اینقدر زیاد نباشه که بایه نفر دیگه شریک بشم ماهی یک تومن خالص هم که داشته باشه اونم خوشبینانه ۳۰۰ تومانش برای اجاره می‌مونه ۷۰۰ تومن دیگه چیه که شریک بشم به نظر شما هستن افرادی که خودشون برون میدون سفارش منو بیارن ?
خالص ماهی یک تومن !!!!
میوه فروشی روزی 100 حداقل درامدشه داداشی ،
شما حساب کن روزی چند کیلو میوه می فروشی ، حداقل 30 درصد هم سود خالص داره ، یک ضرب و تقسیم کن سودت درمیاد
صفحه ها: 1 2
لینک مرجع