سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران

نسخه کامل: پیاده سازی مرحله رهایی در قانون جذب
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
صفحه ها: 1 2
Heart سلام به دوستان گلم Blush
یه مساله ایه خیلی وقته ذهنمو مشغول کرده و می تونم بگم تو اجراش گیر کردم!!! خواستم اینجا طرح کنم تا دوستانی که در حال اجرای قانون جذب هستند بگن این مرحله را چطور اجرا می کنند....
قبلش یه مختصر توضیحی بدم: همانطور که می دونین جهت اجرای آگاهانه و موثر قانون جذب ابتدا درخواست خود راتعریف می کنید.
بعد سعی در اجرای تجسم خلاق سه بعدی و ... می کنید.
سپس با کمک قوانین توکل به خدا وشکرگذاری وبخشش و مثبت اندیشی و.... پارازیتهای ناخواسته کار را گرفته و به اصطلاح مسیر خواستن ورسیدن را هموار می کنیم تا موضوع برایمان دست یافتنی شود.
حال می رویم دنبال کاروزندگی و یا تلاش هدفمندمون (بسته به نوع درخواستمون داره)و بقیه را می سپاریم دست کائنات!!!
به این مرحله هایلایت شده بالا می گن قانون رهایی ، مثلا یک ماه تابلوی تجسم را نگاه وتصویرپردازی می کنیم بعد باید همه چیز را رها کرده وبه کائنات اعتماد کنیم که یا عین خواسته یا چیزی بهتر از آن را در زمان مناسب خود نصیبمان خواهد کرد....12_002
حالا مشکل من: کی دقیقا بفهمیم که مرحله تجسم تموم شده و میشه همه چیز را با خیالی آسوده ، رها کرد؟
می دونم این جز مهمترین مراحل این قانونه چون اگه زیادی در تجسم خلاق غرق بشیم یا دچار تنبلی میشیم و یا شک از نرسیدن به خواسته و یا ترس از نتیجه ندادن تلاشها و.... به راحتی می تونه تمام رشته ها را پنبه کنه و کائنات بفمند که یه خللی تو روند کار ایجاد شده و منتظر رفع مشکل بمونه و زمان رسیدن به ارزوهامون طولانی تر شه..... دعای زیاد و تکرار زیاد درخواست و آرزو و .... احساس ترس از نرسیدن و... را به همراه داره که خودش مخرب قانون جذبه..... ببخشید خیلی طولانی توضیح دادم در منابع مختلف دنبال تشریح این قسمت گشتم اما چیز مفیدی پیدا نکردم همه فقط اشاره کرده اند!!!...بی صبرانه منتظر پاسخ وتجربیات مفید عزیزان مطلع هستم،پیشاپیش ممنونم 10_004
يكم مبحث سنگين هست

بخصوص كه از ديدگاه هاي مختلف ميشه بهش نگاه كرد

مثلا يك خانواده قصد دارند فرزند داشته باشند ولي بدلايلي نمي توانند

دعا، راز ونياز، ازخدا شبانه روز خواستن خودشون رو همه جوره حاضر كردن
ولي مي بيني بعد از سالها نميشه
به گفته شما ترس از اينكه نرسيم،بنده بدي هستيم، قدرت تجسم ضعيفي داريم
ولي شايد مورد امتحان خدا هستيم وميخواهد صبر مارو امتحان كند؟

اين مبحث در كساني كه اعتقاد دارن به دين حالا هر ديني هست

شما خواستين ببينيد كي زمانش ميرسه كه رها كنيد ايده وتصور رو وبه حال خودش بذاريد

اينم يكم پيچيده هست
پيچيده بخاطر اينكه برميگرده به قدرت تجسم، تصور، ايمان به خود، ايمان به كائنات و....
مثلا من الان يك همسر مي خوام
تمام شرايط مورد نظر رو در ذهنم تصور ميكنم
از لحاظ اخلاق، رفتار، ظاهر، خانواده وكردار
يك مدت تمام اين شرايط رو در ذهنم سنجيدم وثبت كردم وبسته شده پرونده در ذهنم

ولي يك سوال اگر من تو اتاقم بشينم وهيچ كاري نكنم يعني تا خواستگاري نرم دختري بمن ميگه بله؟
هرچقدر هم قدرت تجسم وباور وايمانم بالا باشد

اينكه ميگن رهاش كن به اين منظور نيست كه كلا ولش كنيد وبگذاريد يك جا وبهش دست نزديد
به مسير و اون هدف دست نزنيدن ولي بايد به زندگي عادي ادامه داد
ميخوام در قرعه كشي بانك برنده بشم اولش برم يك حساب كه شرايط شركت در قرعه كشي رو داشته باشد بايد باز كنم تا بعد بتوانم برنده قرعه كشي بشم

واين كه كي دقيقا بفهميد اين مرحله رها كردن براي شما آغاز مي شود بر ميگرده بر اساس توانايي ها، داشته ها،نوع خواسته، و....

موفق باشيد
(01-13-2014 01:56 PM)goldmen نوشته شده توسط: [ -> ]يكم مبحث سنگين هست

بخصوص كه از ديدگاه هاي مختلف ميشه بهش نگاه كرد

مثلا يك خانواده قصد دارند فرزند داشته باشند ولي بدلايلي نمي توانند

دعا، راز ونياز، ازخدا شبانه روز خواستن خودشون رو همه جوره حاضر كردن
ولي مي بيني بعد از سالها نميشه
به گفته شما ترس از اينكه نرسيم،بنده بدي هستيم، قدرت تجسم ضعيفي داريم
ولي شايد مورد امتحان خدا هستيم وميخواهد صبر مارو امتحان كند؟

اين مبحث در كساني كه اعتقاد دارن به دين حالا هر ديني هست

شما خواستين ببينيد كي زمانش ميرسه كه رها كنيد ايده وتصور رو وبه حال خودش بذاريد

اينم يكم پيچيده هست
پيچيده بخاطر اينكه برميگرده به قدرت تجسم، تصور، ايمان به خود، ايمان به كائنات و....
مثلا من الان يك همسر مي خوام
تمام شرايط مورد نظر رو در ذهنم تصور ميكنم
از لحاظ اخلاق، رفتار، ظاهر، خانواده وكردار
يك مدت تمام اين شرايط رو در ذهنم سنجيدم وثبت كردم وبسته شده پرونده در ذهنم

ولي يك سوال اگر من تو اتاقم بشينم وهيچ كاري نكنم يعني تا خواستگاري نرم دختري بمن ميگه بله؟
هرچقدر هم قدرت تجسم وباور وايمانم بالا باشد

اينكه ميگن رهاش كن به اين منظور نيست كه كلا ولش كنيد وبگذاريد يك جا وبهش دست نزديد
به مسير و اون هدف دست نزنيدن ولي بايد به زندگي عادي ادامه داد
ميخوام در قرعه كشي بانك برنده بشم اولش برم يك حساب كه شرايط شركت در قرعه كشي رو داشته باشد بايد باز كنم تا بعد بتوانم برنده قرعه كشي بشم

واين كه كي دقيقا بفهميد اين مرحله رها كردن براي شما آغاز مي شود بر ميگرده بر اساس توانايي ها، داشته ها،نوع خواسته، و....

موفق باشيد

ممنون آقا احمد گرامی، فکر می کنم مثال "دعا، راز ونياز، ازخدا شبانه روز خواستن خودشون رو همه جوره حاضر كردن ولي مي بيني بعد از سالها نميشه
به گفته شما ترس از اينكه نرسيم،بنده بدي هستيم، قدرت تجسم ضعيفي داريم
ولي شايد مورد امتحان خدا هستيم وميخواهد صبر مارو امتحان كند؟" اینکه باور کنیم که می شه ولی طولانی شدن زمانش به این دلیله شایدخدا داره مارو امتحان می کنه یعنی قانون رهایی که قبولش دارم ، من میگم از چه زمانی از تصور ودعا و.... دست برداریم؟ یا مثال دیگه ای بگم: " برای قبولی در کنکور ورشته ای خاص ،اول دقیق تجسم کنیم و بعدشم درس بخونیم تا کنکور ، حال در حینش ،باید باز تجسم کنیم یانه؟ و تکرار تجسم باعث ترس یا بت شدن مسئله میشه؟؟ یعنی چه حسی باید پیدا کنیم که دیگه مرحله تجسم را پشت سر بگذاریم؟؟ یا یه مثال دیگه بگم: من می خوام فلان خانه را داشته باشم،اول تصور وتجسم خلاق و حس خوب رسیدن را تجربه کنم و بعد شروع به کار برای رسیدن به خواسته ،خوب مثلا پول خرید خانه 400 میلیونه و من تا 5 سال آینده که مدام نمی تونم تصور خلاق را ادامه بدم!!! پس یه جایی باید از این مرحله رد شد و به مرحله رهایی رسید حال سوال اینه که : کی دیگه میشه تجسم را کنار گذاشت؟ و اگر پس از 10 سال هم به هدف نرسیم و بخوایم تجزیه تحلیل کنیم که چرا نشد ، جواب این نباشد که : چون تجسمت تکمیل نشده بود یا می بایست هر چند وقت یکبار دوباره به مرحله تجسم برمی گشتی و تابلوی تجسمت را می دیدی یا حتی اینکه تو نباید پس از مرحله تجسم وقتی به مرحله رهایی رسیدی برمی گشتی به مرحله قبل! می دونید چی می خوام بگم؟؟ یعنی آیا اولا مراحل قانون جذب عینا پشت هم است و یا گاهی باید به مرحله قبل هم برگشت؟ و دیگه اینکه متوسط عبور از یک مرحله تا مرحله بعد چقدر است؟ تا کی تجسم کنم و بعد رها کنم که نه لوث شود و نه فراموش شود و نه تبدیل به ترس بشه یا بت نشه؟ همه فقط در مورد جذب می گن اما این مرحله از اون تجسم هم سخت تره و هم مهمتر شاید هم حسیه که باید ناخودآگاه آدم دستور عبور از یک مرحله را فرمان بده؟؟!! نمی دونم؟؟!! Huh
سلام دوستان
مدتی هست که به دلایل مختلف فقط خواننده مطالب عزیزان در انجمن هستم اما سئوال خانم کاظمی تحریکم کرد که پستی بزنم!
اتفاقاً در چند روز گذشته بحثهای جالب و مفیدی در رابطه با قانون جذب با دوستان گروه انجمن داشتیم.
یکی از اشکالات ما در استفاده از این قانون این هست که ما به اعماق وجود خویش نفوذ نکردیم و هنوز خودمان را به اندازه کافی نمی شناسیم.
یک مادر حتی زمانی که کودکش حرف نمی زند می فهمد که دل درد دارد یا ترسیده یا گرسنه است یا نیاز به خواب دارد چرا؟
جون این علاقه و عشق است که باعث تمرکز فوق العاده مادر به فرزند خویش شده و آنقدر با حرکات و سکنات او آشنا شده که به راحتی او را درک می کند.
حالا ما اگر به سطحی از خودشناسی و درک درونی برسیم می توانیم به آسانی بفهمیم که در چه موقعیت و فاصله ای از خواسته خویش هستیم و این مسیر را در جهت صحیح و با سرعت مناسب تا رسیدن به هدف طی کنیم.
البته منظور از این گفته، رسیدن به کمال مطلوب نیست ولی باید بپذیریم که در حالت عادی رفتار و تفکرات درونی اکثر انسان ها توسط عوامل بیرونی کنترل می شوند در حالی که این باید یک فرایند تعاملی باشد و کسانی که به صورت نسبی بخشی از این رابطه را معکوس می کنند می توانند با درون خویش، جهان پیرامون را تحت تأثیر قرار دهند و این حاصل نمی شود مگر این که درون خویش را بهتر بشناسیم تا بتوانیم آگاهانه از این قدرت فوق العاده استفاده کنیم.
در آن وضعیت طولانی شدن مسیر رسیدن به خواسته هم برای ما قابل درک خواهد بود و نیازی نیست که برای آن توضیح فراهم کنیم تا ذهن خود را برای نرسیدن و نداشتن آن قانع کنیم.
این یک توضیح کلی بود اما در مورد سئوال خانم کاظمی
برای درک موقعیت و شناختن این مسئله که در چه زمانی تجسم را پایان دهیم فکر می کنم معیاری به نام باور بسیار مهم و تعیین کننده است چون ما تجسم و تکرار عبارات تاکیدی را برای ایجاد باور انجام می دهیم و اگر در باور ما تغییری ایجاد نشود نشان دهنده وجود دیوار ذهنی و عدم اطمینان برای رسیدن به خواسته است.
(01-13-2014 06:42 PM)Delta.H نوشته شده توسط: [ -> ]سلام دوستان
مدتی هست که به دلایل مختلف فقط خواننده مطالب عزیزان در انجمن هستم اما سئوال خانم کاظمی تحریکم کرد که پستی بزنم!
اتفاقاً در چند روز گذشته بحثهای جالب و مفیدی در رابطه با قانون جذب با دوستان گروه انجمن داشتیم.
یکی از اشکالات ما در استفاده از این قانون این هست که ما به اعماق وجود خویش نفوذ نکردیم و هنوز خودمان را به اندازه کافی نمی شناسیم.
یک مادر حتی زمانی که کودکش حرف نمی زند می فهمد که دل درد دارد یا ترسیده یا گرسنه است یا نیاز به خواب دارد چرا؟
جون این علاقه و عشق است که باعث تمرکز فوق العاده مادر به فرزند خویش شده و آنقدر با حرکات و سکنات او آشنا شده که به راحتی او را درک می کند.
حالا ما اگر به سطحی از خودشناسی و درک درونی برسیم می توانیم به آسانی بفهمیم که در چه موقعیت و فاصله ای از خواسته خویش هستیم و این مسیر را در جهت صحیح و با سرعت مناسب تا رسیدن به هدف طی کنیم.
البته منظور از این گفته، رسیدن به کمال مطلوب نیست ولی باید بپذیریم که در حالت عادی رفتار و تفکرات درونی اکثر انسان ها توسط عوامل بیرونی کنترل می شوند در حالی که این باید یک فرایند تعاملی باشد و کسانی که به صورت نسبی بخشی از این رابطه را معکوس می کنند می توانند با درون خویش، جهان پیرامون را تحت تأثیر قرار دهند و این حاصل نمی شود مگر این که درون خویش را بهتر بشناسیم تا بتوانیم آگاهانه از این قدرت فوق العاده استفاده کنیم.
در آن وضعیت طولانی شدن مسیر رسیدن به خواسته هم برای ما قابل درک خواهد بود و نیازی نیست که برای آن توضیح فراهم کنیم تا ذهن خود را برای نرسیدن و نداشتن آن قانع کنیم.
این یک توضیح کلی بود اما در مورد سئوال خانم کاظمی
برای درک موقعیت و شناختن این مسئله که در چه زمانی تجسم را پایان دهیم فکر می کنم معیاری به نام باور بسیار مهم و تعیین کننده است چون ما تجسم و تکرار عبارات تاکیدی را برای ایجاد باور انجام می دهیم و اگر در باور ما تغییری ایجاد نشود نشان دهنده وجود دیوار ذهنی و عدم اطمینان برای رسیدن به خواسته است.

به به آقا حمزه گرامی، واقعا افتخار دادین که وارد بحث شدین و خوشحالم کردین،امیدوارم مثل همیشه حالتون عاااااااااااالی باشه 10_004
واقعیتش من به شخصه حس ششم خوبی دارم یعنی زیاد به ندای قلبم گوش می دم ، در مورد این قانون جالب جذب ، تجسم قوی ای پیدا کردم و می تونم خواسته ام را دقیق حس کنم و از داشتنش لذت ببرم ، سپس سعی کردم روی مرحله باور کار کنم و این تا جائی پیش رفت که داشتن خواسته ام دیگه برام لذتی نداشت و داشتم به مرحله بعد درخواست فکر می کردم یعنی اینکه اینقدر داشتن خواسته اولم برایم ملموس بود که مثل روزمرگریهام شده بود و داشتم به خواسته ی پس از آن فکر می کردم وبراش تجسم می کردم!! یعنی اینقدر باورم قوی شده ..... حال نمی دونم کی اولین درخواستم می اد تا بتونم برم سراغ بعدی یعنی انگار از دست کائنات به خاطر تنبلیشون شاکیم که این درخواست که مال من هست را بدین وشرایطشم جوره پس سریع کارتونو انجام بدین....12_002 دیگه از این ملموستر و باور پذیرتر هم مگه میشه؟؟ حالا می خوام رها کنم اما برگشتن به زمان حال را دوست ندارم Blush خب حالا که همه چیز جوره و من مطمئنم آیا کلا رهاش کنم وبگم هرچی باداباد و ببینم چی میشه و توکار الانم دوباره غرق شم وبگم بالاخره در وقت خود موضوع حل میشه یا بگم باید همچنان به رویه کنونی وتجسم وباورم ادامه بدم تا فراموشم نشه؟؟ 4yajuyo
(01-13-2014 03:24 PM)کتایون کاظمی نوشته شده توسط: [ -> ]خوب مثلا پول خرید خانه 400 میلیونه و من تا 5 سال آینده که مدام نمی تونم تصور خلاق را ادامه بدم!!! پس یه جایی باید از این مرحله رد شد و به مرحله رهایی رسید حال سوال اینه که : کی دیگه میشه تجسم را کنار گذاشت؟ و اگر پس از 10 سال هم به هدف نرسیم و بخوایم تجزیه تحلیل کنیم که چرا نشد ،

خانم کاظمی:
مشکل شما مرحله رهایی نیست
چون مراحل قبل یکم مشکل دارین

همین مثال:
تو زندگی واقعیتون چنین سرمایه ای رو دارید؟ بدست اوردن 400 میلیون
توان درک این مبلغ رو دارید؟
ضرفیت داشتن این مبلغ رو دارید؟

احیانا قصدم بی احترامی نیست فقط سوال هایی هست که برای درست تصمیم گرفتن باید در نظر گرفت

اگر سوال های بالا جواب منفی هست
شما هرچقدر تجسم عالی داشته باشید بهش نمی رسید چون بدنتان توان درک این مبحث رو ندارد
اگر مثبت هست زمانش به مرور به خودتان اثبات می شود

مراحل این کار همه بر میگرده به هنر وقدرت وتوانایی های هر فرد
اون فرمول برادرتون که همیشه مثال می زند رو خیلی اینجا کاربرد دارد

برای رفتن به هر مرحله خود احساس انسان هست
شما مطمن باش که نمی توانی یک مدت طولانی چیز خاصی رو تجسم کنی
ذهنت یاری نمیکنه
یا ترس مانع میشه
یا شاخه وبرگ اضافه میشه
یا ایده وفکر جدید میاد ولی به مرور زمان که در ذهن ثابت شد میبینی در آینده اون تجسم عینا اتفاق میافته ولی زمانی که در تجسم ما دیگر نیست

هر انسان باتوانایی ها وشرایط خاص خودش این مراحل بسیار فرق می کند
شما باید از نمونه های کوچک بصورت آزمون استفاده کنید تا به نتیجه بر اساس شناخت خود برسید
خواهش می کنم اختیار دارید ما حالمون مثل همیشه عالیه شما حالتون چطوره؟
به نظر من اظهار نظر و نسخه پیچاندن در این زمینه کار هر کسی نیست و ما باید مسائلی را بیان کنیم که خودمان لمس کرده و تجربه ی از آن داشته باشیم و هر چیزی که به نظرمان درست می آید در منظر اذهان عمومی قرار ندهیم چرا که در برابر استفاده دیگران از آن مسئولیم. صد البته نقل قول از نویسندگان و خالقان آثار مرتبط با راز دیدگاه شخصی تلقی نمی شود.
به نظر من همه ما در این وادی قدری سردر گم هستیم. ما در بدو آشنایی با قانون جذب با نوعی شعف توأم با تردید مواجه می شویم که بسته به دیدگاه فرد شدت و نوسان شدیداً متغیری دارد در آن مرحله دو حالت وجود دارد یا به دلیل اعتقادات و زمینه های فکری که از قبل داشته ایم این مبحث را کنار می گذاریم و به آن فکر نمی کنیم یا تصمیم می گیریم آن را امتحان کنیم بنابراین خواسته ای را مشخص کرده و دنبال می کنیم. بر اساس تجربه بسیاری افراد در این مرحله به راحتی به خواسته خود می رسند و فکر میکنم دلیل آن داشتن انرژی خیلی بالای ذهنی در بدو آشنایی با قانون جذب و داشتن تمرکز (بدلیل وجود یک خواسته مشخص در ذهن) همچنین تبعیت گام به گام از رهنمودهای بزرگان این علم و مسائل احتمالی دیگر است اما متاسفانه کسی در آن حین به فکر یک هدف بزرگ نیست و فقط برای تست یک خواسته نسبتاً کم ارزش را مشخص می کنیم بعد از رسیدن به اولین خواسته در وضعیت کاملاً جدیدی قرار می گیریم
همانند کودکی که برای خرید به بازار برده می شود و به هر چیز زیبایی که می رسد آن را می خواهد ما نیز درون ذهن خویش با دنیایی از خواسته های بزرگ و کوچک مواجه می شویم و مدتها طول می کشد تا بتوانیم لیست خواسته های خود را بنویسیم.
حالا در نوشتن این لیست ما چیزهایی را می نویسیم که خود را لایق داشتن آن می دانیم ولی آیا می توانیم روی تمام لیست تمرکز کرده و باور خود به داشتن تمام خواسته ها را ارتقا دهیم؟
بر اساس تجربه شخصی باید عرض کنم که جواب منفی است و به همین دلیل اقدام به مشخص کردن یک یا دو خواسته می کنیم سعی می کنیم تجسم و تمرکز خود را روی آنها به حداکثر برسانیم.

چند روز پیش تجربه ای را خدمت دوستان نقل کردم که ذکر دوباره آن در اینجا خالی از لطف نیست
من در اواخر سال گذشته چند هدف را برای خود ترسیم کردم که یکی از آنها خرید یک مدل ماشین گران قیمت بود و از یک روش ابداعی برای ایجاد تعهد به دریافت این خواسته استفاده کردم تقریباً یک سال بعد یعنی در همین چند هفته اخیر در موقعیتی قرار گرفتم که آن ماشین را براحتی می توانستم و می توانم بخرم!
اما این کار را انجام ندادم و دلیلش این است که این مبلغ بالایی که می خواهم برای آن بپردازم می تواند در زمینه های دیگر بسیار مفیدتر واقع شود و به مراتب سودمندتر باشد.
حالا من باید چه حکمی برای این هدف صادر کنم؟
به آن رسیدم؟
به آن نرسیدم؟
به تأخیر افتاده؟
یا چه؟
به نظر من زندگی انسان یک ملودی است که باید با هارمونی جهانی تنظیم شود و اگر غیر از این باشد آهنگ ناموزون و در نتیجه ناخوشایندی به خود می گیرد بر همین اساس عرض می کنم که ما نیاز به شناخت بیشتری از خویشتن خویش داریم و خواسته هایمان را اگر نت موسیقی فرض کنیم باید طوری بچینیم و به پیش ببریم که آهنگی دلنشین و کاملاً کوک با جهان پیرامون و هارمونی آن باشد.
ممنون از استاد تمام آقا حمزه ی عزیز و جناب گلد من و بیان شیوایشان

کتایون جان منم با دوستان موافقم .میشه گفت به دلیل مفاهیم انتزاعی کمی بحث برای افرادی مثل من که قدرت انتقال ضعیفی دارند مشکله اما چیزی که واضحه نقش احساس در این فرایند خیلی قوی تره .ضمنا ذهن ما محصور در بعد زمان و مکان هست و به راحتی چیزی رو نمیپذیره .

مثلا این جمله شما که واسه یه خونه 4 سال زمان در نظر گرفتید مشکلی است که برمیگرده به محدودیت ذهنی ما چون برای درک هر چیزی نیاز به مقیاس و اندازه داره در صورتی که استادان این فن معتقدند اگه قدرت واقعی وجود داشته باشه همون لحظه که ما خواسته ای داریم میتونیم براورده شده محسوبش کنیم و به منصه ی ظهور برسونیم .
اشاره به مفهوم ضمنی این حدیث قدسی" إنّ للَّه عبادا أطاعوه فيما أراد فأطاعهم فيما أرادوا، يقولون للشي‏ء كن فيكون.
براى خداوند بندگانى هستند كه اطاعت از اراده خداوند مى‏كنند و در قبال اين عمل به هر چه كه آنها اراده كنند از آنها اطاعت مى‏كنند و به هر شى‏ء بگويند باش، مى‏شود.(2)

کمی دقت در اعمال عارفان به ما کمک میکنه تا به درک درستی از این مفاهیم نائل شویم.
ضمنا برای پیدا کردن راه درست همین راز نیز هیچ نیرویی شایسته تر و اصلح تر از خداوند نمیتونه به بنده کمک کنه .هر چند با قرار دادن وسیله هایی سر راه ما .

اینو خانم اسکاول شین اینطوری بیان کرده هر گاه در ادامه ی مسیر دچار سردر گمی شدید از این نیرو کمک بطلبید تا مسیر روشنی رو براتون نمایان کنه.

یه نکته ی دیگه که برای من جالب بود دقت این قانون هست یعنی ممکنه الان امثال بنده تکه های این پازل رو پیدا کرده باشند اما چیدن اونا به صورت دقیق در کنار هم میتونه تمام کننده باشه وگرنه یک پازل درهم تصویری درهم و آشفته در ذهن ما ایجاد میکنه و گرچه میتونیم قسمتهایی از پازل رو شناسایی کنیم اما به اصل واقعیت هرگز پی نخواهیم برد.
خانم كاظمي:

يك مثال كه هميشه خودم استفاده ميكنم ونتيجه هاي عالي ميگرم ولي به دوستانم ميگن توحه نمي كنند وضررش رو مي بيند

هميشه وقتي مخوام برم بيرون شهر با ماشين سرعتم بالاتر از حد مجاز هست وگاهي خيلي بالاتر ازحد مجاز

اول راه كه هنوز سرعتم كم هست

تصور من" من اين مسير رو با سلامت وخوبي طي ميكنم وبا خيال راحت به مقصد ميرسم"

تو طول مسير مامور يا دوربين نيست، اگر باشه زماني كه من رسيدم يا دوربين خاموش بوده يا مامور روش اون ور بوده يا هركار ديگري جريمه و نگه داشتن وپاركنيگ دركار نيست

شما ميگين در اين فرايند كي بحال خودش رها كنيم تجسم رو

من همان اول راه با قدرت تجسم مي كنم ورهاش ميكنم تا برسم مقصد
چرا؟
اگر بخوام درحين مسير هم به اين تجسم ادامه بدم هم حواسم كامل به رانندگي نيست، هم لذت نمي برم از رانندگي ومسير
اگر بخوام بعد از فاصله اي باز به تجسم فكر كنم تا محكتر وقوي تر بشه احساس ترس ودو دولي وحواس پرتي مياد سراغم((( درنتيجه جريمه در انتظارم هست كه خيلي بازم اتفاق افتاده برام و40 هزار جريمه شدم))
ولي هروقت كه مي بينم مامور هست در مسير و روش اون طرفه وبامن كاري نداره به خودم يك آفرين ميگم وبه مسير ادامه ميدم وبازم تجسم نمي كنم


يك مثال روزمره وكاربردي هست براساس شخصيت وتوانايي هاي خودم


شما دراين مثال در كدام قسمت رها مي كنيد؟
(01-14-2014 09:42 AM)goldmen نوشته شده توسط: [ -> ]خانم كاظمي:

يك مثال كه هميشه خودم استفاده ميكنم ونتيجه هاي عالي ميگرم ولي به دوستانم ميگن توحه نمي كنند وضررش رو مي بيند

هميشه وقتي مخوام برم بيرون شهر با ماشين سرعتم بالاتر از حد مجاز هست وگاهي خيلي بالاتر ازحد مجاز

اول راه كه هنوز سرعتم كم هست

تصور من" من اين مسير رو با سلامت وخوبي طي ميكنم وبا خيال راحت به مقصد ميرسم"

تو طول مسير مامور يا دوربين نيست، اگر باشه زماني كه من رسيدم يا دوربين خاموش بوده يا مامور روش اون ور بوده يا هركار ديگري جريمه و نگه داشتن وپاركنيگ دركار نيست

شما ميگين در اين فرايند كي بحال خودش رها كنيم تجسم رو

من همان اول راه با قدرت تجسم مي كنم ورهاش ميكنم تا برسم مقصد
چرا؟
اگر بخوام درحين مسير هم به اين تجسم ادامه بدم هم حواسم كامل به رانندگي نيست، هم لذت نمي برم از رانندگي ومسير
اگر بخوام بعد از فاصله اي باز به تجسم فكر كنم تا محكتر وقوي تر بشه احساس ترس ودو دولي وحواس پرتي مياد سراغم((( درنتيجه جريمه در انتظارم هست كه خيلي بازم اتفاق افتاده برام و40 هزار جريمه شدم))
ولي هروقت كه مي بينم مامور هست در مسير و روش اون طرفه وبامن كاري نداره به خودم يك آفرين ميگم وبه مسير ادامه ميدم وبازم تجسم نمي كنم


يك مثال روزمره وكاربردي هست براساس شخصيت وتوانايي هاي خودم


شما دراين مثال در كدام قسمت رها مي كنيد؟

ممنونم آقا، اول اینکه من با اصل این مثال موافق نیستمBlush که کار غیرقانونی که به نوعی محتمله که به شخص آسیب بزنه را انجام بدیم و بعد بگیم با توکل به خدا چیزی نمیشه مثل ماشینی که با سر رفته بود تو صخره وپشتش نوشته بودن "بیمه ی حضرت ابوالفضل!!!" ..... 4yajuyo
حالا از بحث دور نشیم ، من اصل موضوع را از طرف شما ،متوجه شدم، حال از بیانات شما و آقاحمزه عزیزو خانم alma ی گل و تجربه ی خودم و کتابها وسایتهایی که خوندم و .... نتیجه گیری اینکه:
اجرای قانون رهایی زمان مشخصی نداشته و فرد با توجه به حس درونی و ندای ناخوداگاه خودش و اطمینان از طی مسیر درست تجسم خلاق و نیز باورپذیر کردن خواسته وغرق شدن در خواسته و اینکه این خواسته برای من است و من به این موضوع یقین دارم و خداوند آن را عینا یا بهتر از آن را در زمان مناسب به من عطا خواهد کرد سپس باید بتوان با توکل فراوانی که از سوی هستی وپروردگار داریم تجسم و.... را کلا کنار گذاشته و به روند هوشمندانه زندگی ادامه دهیم و از مسیر لذت ببریم و حال که ضمیر ناخوداگاه آماده دریافت خواسته شده و با هماهنگی کائنات و صلاح خداوند بر سر راه ما ظاهر خواهد شد، مثالی در فیلم راز دیدم به این شرح:
فردی تعریف می کرد که سالها در ارزوی داشتن ویلای بزرگ وزیبا با مشخصات و امکانات مخصوصی بودم و از آن تابلوی تجسم درست کرده وهر روز در محل کار ساعتها ان را می دیدم واز داشتنش غرق لذت می شدم پس از یک ماه واندی این را کنار گذاشتم و آن سال آپارتمانی خریدم و دو سال بعد خانه ای بزرگتر و... تا اینکه پنج سال بعد بشکل اتفاقی تابلو تجسمم را در انباری ویلای جدیدم پیدا کردم و متوجه شدم ویلایی که الان در ان هستم دقیقا با 95 درصد مشخصات همان ویلایی بود که سالها پیش رویای داشتنش را داشتم وآن را رها کرده بودم!!! 12_002
راستی این نکته را هم فهمیدم که: در اجرای مراحل قانون راز، نباید به عقب برگشت وتجسم دوباره کرد زیرا هم بی قراری نرسیدن به خواسته تردید ایجاد می کند و هم امکان تغییر آن وجود دارد که باعث گیج شدن کائنات می شود فقط کافیست باور قلبی صد در صد داشته و بعد بی نیازی از داشتن خواسته را حس کنیم(این بخش خیلی خیلی مهمه ، چون به هرچه نیاز داریم والتماس برای داشتنش را داشته باشیم خود حس ترس می اورد که این مضر و مخرب روند و روال منطقی کائنات است) و بعد به ادامه زندگی خود بپردازیم تا انشالله مسیر هموار و خواسته محقق گردد ، در این بین ذکرهای "شکر خدا "برای داشتن داشته ها و آمدن خواسته ها و .... بسیار موثر وکاتالیزورهایی کارآمد خواهند بود....
آخیش الان حالم بهتر شد...مرسی دوستان واساتید گل...همون چند نفری که باید در این مسیر سر راهم می امدند وکمکم می کردند به دستور کائنات آمدند تا سوالم به جواب صحیح برسد....مممنونم ...امیدوارم این تاپیک برای همه خوانندگان و دوستان جدید هم مفید باشد....باز هم اگه قلقی ، نکته کنکوری ای چیزی بود خوشحال می شم اضافه کنیدو من نیز اضافه خواهم کرد....A00 (96)
صفحه ها: 1 2
لینک مرجع