سایت کارآفرینی میلیاردرهای آینده ایران

نسخه کامل: یه مسئله ای که همیشه ذهنمو درگیرکرده!
شما در حال مشاهده نسخه تکمیل نشده می باشید. مشاهده نسخه کامل با قالب بندی مناسب.
سلام دوستان واساتید گرامی. بنده برای خودم سوال که چرا پدروپسر نمیتونن باهم بسازن !از لحاظ فکری وکاری وخیلی چیزا. البته توهین به هیچ پدروپسری هم نمیکنم شاید خیلی ها باهم سازگارباشن ، بنده خودم رو میگم وخیلی های رو که دیدم واقعا نمیسازن.
دلیل این که این تایپیک رو ایجاد کردم این بود که خیلی ازماها پدرامون کسب وکارخوبی دارن ومیتونیم باهمکاری با اونا هردمون پیشرفت کنیم ولی انگار نمیشه !
دوستان عزیز نظری دارین دراین مورد ،خوشحال میشم بشنوم
آره منم متاسفانه با پدرم خیلی کنتاکت داریم ! تازکی ها روند سکوت و صبر رو در پیش گرفتم! هر چی میگه من هیچی نمی گم!
دوستان این ماجرا به چند چیز مربوطه

درک ما از خواسته های پدرمون

درک پدرمون از خواسته های ما

فاصله سنی

فضایی که پدرا توش بزرگ شدن و ما توش بزرگ شدیم

ولی یه چیز مهم هست

همه چی به خود شما مربوطه

بزرگی میگه : اومدم دنیارو عوض کنم دیدم نمیشه
اومدم دوستا و اشناهام رو عوض کنم دیدم نمیشه
اومدم خونواده م رو عوض کنم دیدم نمیشه

خودم رو عوض کردم ، دنیام عوض شد

ببینید همه چیز به شما وابسته ست

خود من تا حدود دو سال پیش رابطه م با پدرم خوب نبود

ولی الان رابطه م عالیه عالیه

چون به جای اینکه بخوام پدرم رو تغییر بدم خودم رو تغییر دادم

کارم رو شروع کردم ، به جای اینکه از کاراش ایراد بگیرم سعی کردم خودم ایراد تو کارم نباشه

اعتمادش رو خیلی جلب کردم ، تو کارایی که میتونستم باهاش مشورت کردم

و الان رابطه مون عالیه و درک متقابل داریم از هم

چون من شروع کردم به درک اونم تونست بهتر درکم کنه

بچه ها اگه میخواین رابطتون خوب شه اول اینو جایی بنویسین

و هر روز کمی بهش فکر کنین

بهتون قول میدم بعد یه مدت رابطتون خوب میشه
مهیار جان خوب توضیح دادند.
من پسرم اگر در روز چندین بار همدیگر را ببینیم همدیگر را می بوسیم. همه جا دوست داریم با هم باشیم.باهم و در کنار هم. کارمان هم با هم است. کمی من خود را تغییر می دهم کمی هم اون.
شما باید بخواهید.
ببخشید توی تاپیکی که به من ربط نداره دخالت میکنم.

فکر میکنم علاوه بر صحبتهای درست دوستان این حالت مربوط میشه به ویژگیهای ذاتی و روانشناختی آقایان که به طور طبیعی خواهان برتری جویی هستند.

این ویژگی به درستی در نهاد این جنس نهاده شده تا بتونن به عنوان مسئول خانواده در موقعیتهای مختلف و برای حفظ خانواده ازش استفاده کنن اما مسئله

اینجاست که چطور میشه با این حس و ویژگی کنار اومد ضمن اینکه به ارزشهای طبیعی هم لطمه ای وارد نشه؟؟

اگه بتونید به این سوال صادقانه پاسخ بدید معما حل میشه.آیا واقعا در حوزه ی کسب وکار پدر رو به عنوان یک صاحب کار یا شریک میشناسید یا شخصی

که وظیفه ی پدریش حکم میکنه برای شما به عنوان فرزند حمایتها و اوانسهایی فراتر از یک رئس و مرئوس قائل بشه؟؟؟؟

بنظر میرسه در حوزه ی کار به پدر اولا به عنوان بزرگتر و شخص قابل احترام که حق زیادی به گردن شما داره نگاه کنید و علاوه بر اون به عنوان یک صاحب کار

تمام خواسته هاشو انجام بدین شما حق دارید فقط در حد یک کارمند بهشون مشاوره بدید یا اعمال نظر کنید حتی اگه حق با شما باشه.

و اما اتخاذ این استراتژی پایانی شیرین داره چون سختگیرترین پدر هم بعد از اینکه مطمئن شد شما تمام فوت و فن کار رو فرا گرفتید و صاحب نظر شدید

با ارامش کامل خودشو بازنشسته میکنه و امپراطوری خودش رو با کمال میل به شما واگذار میکنه و از دیدن پیشرفتهای شما لذت میبره.

البته یک فرزند باهوش همیشه با پدر حتی در منتهای کهولت و ضعف هم مثل ارباب خودش برخورد میکنه تا درسی باشه برای فرزندش تا روزی خودش بشه

امپراطور.

ممکنه تمام صحبتهای بنده نادرست باشه .
(11-19-2013 12:39 AM)alma نوشته شده توسط: [ -> ]و اما اتخاذ این استراتژی پایانی شیرین داره چون سختگیرترین پدر هم بعد از اینکه مطمئن شد شما تمام فوت و فن کار رو فرا گرفتید و صاحب نظر شدید

با ارامش کامل خودشو بازنشسته میکنه و امپراطوری خودش رو با کمال میل به شما واگذار میکنه و از دیدن پیشرفتهای شما لذت میبره.

خواهش میکنم... این تاپیک میتونه به همه مربوط باشه

صحبت هاتون درسته خانوم alma ولی بیشتر از نظر کسب و کاره (البته شاید من اشتباه متوجه شدم ) و رابطه یه پدر و پسر خیلی فراتر از اینه

به نظر من یه پدر همینو می خواد ولی نه در حوضه ی کسب و کار

می خواد پسرش در تموم حوضه ها مثل خونواده ، کسب و کار و اجتماع همه چیز رو یاد بگیره و اشتباهی رو تکرار نکنه


من در مورد رابطه پدر پسری یه چیز می تونم بگم

یه پدر عاشق پسرشه و خوش به حال پسری که این عشق رو درک کنه و عاشق پدرش شه

دوستان دیگر هم لطفا نظراتشون رو بگن

هر حرفی که بزنید شاید به بهبود رابطه یه پدر و پسر کمک کنه
خدا رو شکر من هیچوقت با پدرم مشکل نداشتم و نخواهم داشت.اگه تو گوشمم بزنه دستشو می بوسم.
انقد در حقم خوبی کرده که حد و حصر نداره
خدا حفظش کنه
خودم هم قصد دارم بچمو همونطوری که پدرم من رو تربیت کرده تربیت کنم
يه جاهايي واقن بايد بي خيال شد حتي اگه حق با خودمون باشه.
من به اين تجربه رسيدم
اوايل خيلي باهم مشكل داشتيم ولي به بحث ادامه ندادم و گفتم باشه اوني كه شما ميگي درسته، همون كارو مي كنيم، الان بايد من چيكار كنم؟
كه يه سري وظايف فرمودن، در مورد بعضي كارها هم گفتن اصلاً بهم ربطي نداره.
قبول كردم و بعد 2 سال حتي وقتي به حرف من رسيدن، نگفتم كه ديدي اينجوري شد و اينا.
گفتم حالا چيكار كنيم به نظرت كه از اين وضع در بياد يا اگه اينكارو كنيم بهتر نيست و اينا..
به نظر من، در همه حال بايد به تجربه و دونسته هاشون احترام بذاريم و ادبيات صحبتمون رو عوض كنيم.
نه كه قبلاً بي ادبانه صحبت مي كردما!! نه!! ولي ادبيات صحبتم جوري بود كه ميخواستم نظر خودم رو يه كرسي بنشونم ولي اين مسئله رو بايد هميشه در نظر داشته باشيم كه هيچ وقت نبايد با يه مرد كه پدرمونه و بزرگتره و زحمتمو كشيده و از جوونيشو همه عشق و حالش گذشته فقط به خاطر اينكه ما بچه هاش بتونيم آسايش داشته باشيم، جوري صحبت كنيم كه انگار حق با ماست!!! حتي اگه حق با ما باشه!!
اون حس رياست يا مديريت يا سر دسته بودن رو اگرچه ممكنه بين بعضي جمعهاي دوستانه يا شركتمون داشته باشيم ولي نبايد به هيچ عنوان در مقابل پدر ازش استفاده كنيم.
حتي شده ضرر بديم بايد، تأكيد ميكنم بايد حقو به پدر بديم و هرزگاهي جوري نظر بديم، كه پدر اين احساسو كنه كه پسر داره ازش ياد ميگيره.
اينجوري بشه كم كم، پدر به پسر اعتماد ميكنه، ازش نظر ميخواد و كار بهش ميسپاره و روابط قشنگ ميشه.
تجربه موفق خودم اينو نشون ميده.
لینک مرجع