بياييد چشمانمان را به روي افكار نو و جسورانه بگشاييم. ما نيازمند عقايد جديدي هستيم.
ما نيازمند ايده هاي جديد هستيم .
هيچ موقع نگوييد نمي توانم از عهده آن برآيم بلكه اينگونه سخن بگوييد كه : چگونه مي توانم استطاعت مالي آن را داشته باشم . چگونه مي توانم از عهده آن برآيم .
زندگي هر انساني مطابق طرز تفكر اوست .
طرز تفكر ما انتخاب نوع زندگي ماست.
بين فقير بودن و بي پول شدن تفاوت بسيار است . بي پول شدن موقت است ولي فقر هميشگي است .
داشتم كتاب پدر پولدار و پدر بي پول رو مطالعه مي كردم . يه قسمتهايي رو واسه خودم نت برداري كردم كه ميخوام اينجا بنويسم
قانون اول براي ثروتمند شدن :
شما بايد تفاوت ميان يك دارايي و يك بدهي را بدانيد و به خريد داراييها بپردازيد .
و اينكه كلمات قادر نيستند دارايي و يا بدهي را تعريف كنند .
آنچه يك دارايي را مشخص مي كند و توضيح مي دهد كلمات نيستند بلكه ارقام است واگر شما نتوانيد اعداد را بخوانيد نمي توانيد بگوييد دارايي چيست .
در حسابداري اعداد اهميت ندارند ، بلكه آنچه اين اعداد به شما مي گويند مهم است .
اگر شما مايليد پولدار شويد بايد خواندن ودرك اعداد را ياد بگيريد .
پس من بايد قبل از شروع هر كاري سواد داشته باشم ....... البته نه آن سوادي كه در مدرسه و دانشگاه ياد مي دهند بلكه سواد مالي.
بايد بدانم كدام يك از خريد هايم خريد دارايي است و كدام يك خريد بدهي و اين را به خوبي ياد گرفته ام كه ثروتمندان دارايي مي خرند و روز بروز پولدارتر مي شوند و فقرا و قشر متوسط جامعه بدهي مي خرند و روز به روز بر بدهي هاي خود مي افزايند به خيال اينكه دارند پيشرفت مي كنند.
يك تعريف ساده :
دارايي : آنچه پول به جيب من وارد مي كند
بدهي : آنچه پول از جيب من خارج مي كند.
خوب حالا كه كمي ....... با مفهوم بدهي و دارايي آشنا شدم بهتره كه ليست داراييها و بدهي هامو بنويسم.
البته اينجا نه... تو دفتر خودم .
اينطوري خيلي بهتره ... حداقل مي تونم بفهمم تا حالا چند مرده حلاج بودم و دارايي جمع كردم يا بدهي بالا آوردم .
.
.
.
.
.
راستي خونه آدم دارايي محسوب ميشه يا بدهي ؟
نمي دونم.
بهتره برم مطالعه كنم تا بفهمم.
در 80% خانواده ها ، داستان مالي ،داستان هاي كار سخت و كوشش زياد ، براي پيشرفت است. دليلش اين نيست كه آنان پولي در نمي آورند ، بلكه به اين علت است كه عمرشان را به عوض كسب دارايي ، به هزينه كردن مشغولند .
گردش پولي يك ادم بي پول يا آدم جواني كه هنوز در منزل پدري است به اين صورت است كه :
از شغلي كه دارد درآمدي حاصل مي شود كه تماماً صرف مخارج مي شود .
مخارج شامل : ماليات ، خوراك ، پوشاك ، تفريحات ، اياب و ذهاب و ....
گردش پولي يك ادم از قشر متوسط جامعه به اين صورت است كه :
از مبلغ دريافتي و درآمد خود مقداري را صرف پرداخت بدهي ها مي كند . الباقي را هم صرف مخارج
مخارج : در پست قبلي اشاره شد.
بدهي ها : رهن خانه ، وام هاي مصرفي ، ديون كارت هاي اعتباري ، و هر انچه كه از جيب شما پول خارج مي كند.
پول ، فقط بر الگوي ذهني گردش پولي كه در مغز شما وجود دارد تاكيد كرده و آن را پررنگ تر مي كند . اگر الگوي ذهني شما ، بر خرج كردن تمام پولي كه به دست مي آوريد باشد ، در بهترين حالت ، افزايش حقوقتان ، به افزايش هزينه ها (مخارج) منجر مي شود .
بنابراين جمله :" آدم ... ، هرچقدر درآورد باز هم جيبش خالي است ". صحت دارد.
ما انسانها چقدر ضعيفيم كه از كلمات هم مي ترسيم.
مهمترين قانون ،دانستن تفاوت ميان يك دارايي و يك بدهي است . زماني كه اين تفاوت را فهميديد، تلاش و توجه تان را بر روي خريددارايي ها متمركز كنيد ، كه درآمدزا باشد . اين بهترين راه ورود به شاهراه پولدار شدن است .
مال و ثروت عبارت است از : " ميزان بنيه مالي فرد ، براي گذراندن هر چه بيشتر تعداد روزهايي كه پيش رو دارد"
به عبارت ديگر " اگر شخص ، همين امروز دست از كار بكشد، تا چند وقت ديگر قادر به ادامه زندگي خواهد بود ."
ادامه دارد.................